پرسش‌ها و پاسخ‌ها درباره منصور هاشمی خراسانی

پایگاه نشر پرسش‌های مردم درباره‌ی علامه منصور هاشمی خراسانی و مکتب بازگشت به اسلام و پاسخ آن‌ها

پرسش‌ها و پاسخ‌ها درباره منصور هاشمی خراسانی

پایگاه نشر پرسش‌های مردم درباره‌ی علامه منصور هاشمی خراسانی و مکتب بازگشت به اسلام و پاسخ آن‌ها

بسم الله الرحمن الرحیم.
ان شاء الله در این پایگاه به انتشار پرسش‌های مردم درباره‌ی حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی و کتاب بازگشت به اسلام و پاسخ آن‌ها از دفتر حفظ و نشر آثار ایشان خواهیم پرداخت.

لطفا پرسش شماره 260 مقدّمات با موضوع «عقل و شرع؛ حجّیّت عقل و مراتب آن» ثبت شده توسط «مهدی» در تاریخ 5 دی 1395 و پاسخ دفتر حفظ و نشر آثار علامه منصور هاشمی خراسانی؛ زمینه‌ساز عملی ظهور مهدی علیه السلام را بخوانید.

متن پرسش:

منظور امام علی از ناقص العقل و ناقص الایمان بودن زنان چیست؟ آیا زن به دلیل مشکل شرعی که هر ماه دارد و نمی‌تواند مداوم عبادت کند، به کمالی که مرد به آن می‌رسد می‌تواند برسد؟

پاسخ بخش پاسخگویی به پرسش‌های دفتر حفظ و نشر آثار منصور هاشمی خراسانی:

لطفاً به نکات زیر توجّه فرمایید:

1 . شماری از محدّثان شیعه مانند محمّد بن جریر طبری (د.قرن4ق) در کتاب المسترشد (ص418)، شریف رضی (د.406ق) در کتاب نهج البلاغه (ص105) و سیّد بن طاووس (د.664ق) در کتاب کشف المحجّة فی ثمرة المهجة (ص173)، همگی به صورت مرسل از امیر المؤمنین علیّ بن ابی طالب روایت کرده‌اند که پس از جنگ جمل یا نهروان یا گشوده شدن مصر فرمود: «مَعَاشِرَ النَّاسِ! إِنَّ النِّسَاءَ نَوَاقِصُ الإِیمَانِ نَوَاقِصُ الْحُظُوظِ نَوَاقِصُ الْعُقُولِ، فَأَمَّا نُقْصَانُ إِیمَانِهِنَّ فَقُعُودُهُنَّ عَنِ الصَّلَاةِ والصِّیَامِ فِی أَیَّامِ حَیْضِهِنَّ وأَمَّا نُقْصَانُ عُقُولِهِنَّ فَشَهَادَةُ امْرَأَتَیْنِ کَشَهَادَةِ الرَّجُلِ الْوَاحِدِ وأَمَّا نُقْصَانُ حُظُوظِهِنَّ فَمَوَارِیثُهُنَّ عَلَى الأَنْصَافِ مِنْ مَوَارِیثِ الرِّجَالِ، فَاتَّقُوا شِرَارَ النِّسَاءِ وکُونُوا مِنْ خِیَارِهِنَّ عَلَى حَذَرٍ ولَا تُطِیعُوهُنَّ فِی الْمَعْرُوفِ حَتَّى لَا یَطْمَعْنَ فِی الْمُنْکَرِ»؛ «ای گروه مردم! هرآینه زنان را ایمان ناتمام، بهره‌های ناتمام و عقل‌های ناتمام است، اما ناتمامی ایمانشان باز ماندنشان از نماز و روزه در ایّام حیض‌شان است و اما ناتمامی عقل‌هاشان این است که شهادت دو زن مانند شهادت یک مرد است و اما ناتمامی بهره‌هاشان این است که میراث‌شان نیمی از میراث مردان است، پس از زنان بد بپرهیزید و از خوبانشان بر حذر باشید و از آنان در نیکی اطاعت نکنید تا در بدی طمع نکنند»؛ همچنانکه ابن مزاحم منقری (د.212ق) در کتاب «وقعة صفّین» (ص204) و محمّد بن یعقوب کلینی (د.329ق) در کتاب الکافی (ج5، ص39) به صورت مرسل از آن حضرت روایت کرده‌اند که در جنگ صفّین خطاب به یاران خود فرمود: «ولَا تُهَیِّجُوا امْرَأَةً بِأَذًى وإِنْ شَتَمْنَ أَعْرَاضَکُمْ وسَبَبْنَ أُمَرَاءَکُمْ وصُلَحَاءَکُمْ فَإِنَّهُنَّ ضِعَافُ الْقُوَى والأَنْفُسِ والْعُقُولِ وقَدْ کُنَّا نُؤْمَرُ بِالْکَفِّ عَنْهُنَّ وهُنَّ مُشْرِکَاتٌ وإِنْ کَانَ الرَّجُلُ لَیَتَنَاوَلُ الْمَرْأَةَ فِی الْجاهِلیَّةِ بِالْهِراوَةِ أَوِ الْحَدِیدِ فَیُعَیَّرُ بِهَا وعَقِبُهُ مِنْ بَعْدِه»؛ «و زنی را با آزردن به هیجان نیاورید، اگرچه به حیثیّت‌تان توهین کنند و به امیران و نیکانتان دشنام دهند؛ چراکه جسم و جان و عقل آنان ضعیف است و ما پیشتر هم به خودداری از آنان امر می‌شدیم در حالی که مشرک بودند و گاه پیش می‌آمد که مردی در جاهلیّت زنی را با چوبدستی یا آهن می‌زد، پس خودش و فرزندانش پس از او به خاطر آن سرزنش می‌شدند» و این روایتی است که ابو مخنف أزدی (د.157ق) اصل آن را به صورت مسند از عبد الرّحمن بن جندب أزدی از پدرش از علی بن ابی طالب نقل کرده است (نگاه کنید به: تاریخ الطبری، ج4، ص6) و این شاهد و متابعی قوی برای آن محسوب می‌شود. وانگهی به نظر می‌رسد که مضمون این روایات، موافق با روایات معتبر و مشهوری از رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم است و این صدور آن‌ها از آن حضرت را تأیید می‌کند؛ چنانکه شماری از صحابه مانند ابو سعید خدری، عبد الله بن مسعود، عبد الله بن عمر و ابو هریره همگی روایت کرده‌اند: «خَرَجَ رَسُولُ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فی أَضْحىٰ أَوْ فِطْرٍ إِلَى الْمُصَلّى، فَمَرَّ عَلَى النِّساءِ، فَقالَ: یا مَعْشَرَ النِّساءِ! تَصَدَّقْنَ فَإنّی أُرِیتُکُنَّ أَکْثَرَ أَهْلِ النّارِ، فَقُلْنَ: وَبِمَ یا رَسُولَ اللّهِ؟! قالَ: تُکْثِرْنَ اللَّعْنَ وَتَکْفُرْنَ الْعَشِیرَ، ما رَأَیْتُ مِنْ ناقِصاتِ عَقْلٍ وَدینٍ أَذْهَبَ لِلُبِّ الرَّجُلِ الْحازِمِ مِنْ إِحْداکُنَّ، قُلْنَ: وَما نُقْصانُ دِینِنا وَعَقْلِنا یا رَسُولَ اللّهِ؟ قالَ: أَلَیْسَ شَهادَةُ الْمَرْأَةِ مِثْلَ نِصْفِ شَهادَةِ الرَّجُلِ؟ قُلْنَ: بَلىٰ، قالَ: فَذٰلِکَ مِنْ نُقْصانِ عَقْلِها، أَلَیْسَ إِذا حاضَتْ لَمْ تُصَلِّ وَلَمْ تَصُمْ؟ قُلْنَ: بَلىٰ، قالَ: فَذٰلِکَ مِنْ نُقْصانِ دِینِها» (مسند أحمد، ج2، ص66 و 373؛ سنن الدارمی، ج1، ص237؛ مسند الحمیدی، ج1، ص51؛ صحیح البخاری، ج1، ص78؛ همان، ج2، ص126؛ صحیح مسلم، ج1، ص61؛ سنن ابن ماجه، ج2، ص1326؛ سنن أبی داود، ج2، ص408؛ سنن التّرمذی، ج4، ص123؛ مستدرک الحاکم، ج4، ص603؛ سنن البیهقی، ج1، ص308؛ نسائی، السنن الکبری، ج5، ص400؛ ابن بابویه، من لا یحضره الفقیه، ج3، ص391)؛ «رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم در روز قربان یا فطری به سوی نمازگاه بیرون شد، پس وقتی بر زنان گذشت خطاب به آنان فرمود: ای گروه زنان! صدقه بدهید؛ چراکه من شما را بیشتر اهل آتش دیده‌ام! پس گفتند: برای چه ای رسول خدا؟! فرمود: بسیار نفرین می‌کنید و ناسپاس شوهر (یا نزدیکان خود) هستید! از کسانی که عقل و دین‌شان ناقص باشد کسی را تواناتر از شما در ربودن عقل مرد دوراندیش ندیده‌ام! گفتند: نقصان دینمان و عقلمان چیست ای رسول خدا؟ فرمود: آیا شهادت زن مانند نصف شهادت مرد نیست؟ گفتند: بله، فرمود: آن از نقصان عقل اوست، آیا این طور نیست که وقتی حائض می‌شود نماز نمی‌گزارد و روزه نمی‌گیرد؟ گفتند: بله، فرمود: آن از نقصان دین اوست»! چنین به نظر می‌رسد که این‌ها و روایاتی دیگر با این مضمون، یکدیگر را تصدیق و تقویت می‌کنند، تا جایی که می‌توان مجموع آن‌ها با هم را متواتر معنوی دانست.

2 . معنای این روایات -صرف نظر از سندشان- صحیح و موافق با کتاب خداوند است؛ چراکه مراد از «نقصان ایمان زنان»، چیزی جز نقصان اعمال صالح آنان در مقایسه با مردان نیست؛ با توجّه به اینکه ایمان در اسلام -بر خلاف پندار «مرجئه»- ترکیبی از عقاید و اعمال صالح است و از این رو، قابل کاهش و افزایش محسوب می‌شود؛ چنانکه خداوند فرموده است: «وَإِذَا مَا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ أَیُّکُمْ زَادَتْهُ هَٰذِهِ إِیمَانًا ۚ فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا فَزَادَتْهُمْ إِیمَانًا وَهُمْ یَسْتَبْشِرُونَ ۝ وَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْسًا إِلَىٰ رِجْسِهِمْ وَمَاتُوا وَهُمْ کَافِرُونَ» (توبه/ 124 و 125)؛ «و هنگامی که سوره‌ای نازل می‌شود، برخی از آنان می‌گویند: کدام یک از شما را ایمانی افزود؟! اما کسانی که ایمان آوردند را ایمانی می‌افزاید و آنان شادمان می‌شوند و اما کسانی که در دل‌هاشان مرضی است را آلایشی بر آلایش‌شان می‌افزاید و می‌میرند در حالی که کافر هستند» و فرموده است: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَانًا وَعَلَىٰ رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ» (أنفال/ 2)؛ «مؤمنان تنها کسانی هستند که چون خداوند یاد می‌شود دل‌هاشان می‌ترسد و چون آیاتش بر آنان خوانده می‌شود ایمان‌شان افزوده می‌شود و بر پروردگارشان توکّل می‌کنند» و زنان به سبب ناتوانی‌شان از نماز و روزه در ایّام حیض، امکان کمتری برای عمل صالح در مقایسه با مردان دارند؛ همچنانکه به سبب ناتوانی‌شان از جهاد در راه خداوند با جان‌هاشان و نیز انفاق از اموال‌شان نظر به ناتوانی‌شان از بسیاری مکاسب جسمانی، کمتر از مردان اعمال صالح انجام می‌دهند و این به معنای نقصان ایمان آنان در مقایسه با مردان است. از این رو، خداوند مردان را سرپرست زنان دانسته و فضیلت جسمانی و انفاق آنان از اموال‌شان را دلیل آن شمرده و فرموده است: «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ ۚ» (نساء/ 34)؛ «مردان سرپرست زنان هستند به سبب فضیلتی که خداوند برخی‌شان را بر برخی دیگر داده است و به سبب چیزی که از اموال خود انفاق می‌کنند».

اما به نظر می‌رسد که مراد از «نقصان عقل زنان» یک «نقصان ذاتی» نیست، بل یک «نقصان عارضی» به معنای نقصان آگاهی و تجربه‌ی آنان در مقایسه با مردان است؛ چراکه عقل در واقع ترکیبی از هوش، آگاهی و تجربه است، در حالی که زنان به سبب ضعف‌های جسمانی خود، کمتر از مردان در زمین سیر می‌کنند و با دیگران ارتباط می‌گیرند و کارهای دشوار و خطرناک انجام می‌دهند و از این رو، طبیعتاً در معرض آگاهی و تجربه‌ی کمتری قرار می‌گیرند؛ چنانکه خداوند فرموده است: «أَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ یَسْمَعُونَ بِهَا ۖ فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَٰکِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ» (حج/ 46)؛ «آیا پس در زمین سیر نکردند تا برایشان دل‌هایی باشند که با آن تعقّل کنند یا گوش‌هایی باشد که با آن بشنوند؟! پس چنین نیست که دیدگان کور باشد، ولی دل‌هایی که در سینه‌هاست کور است»؛ همچنانکه «نقصان بهره‌ی زنان» یک «نقصان حقیقی» نیست، بل یک «نقصان اعتباری» به معنای کمتر بودن نصیب آنان از ارث و دیه در مقایسه با مردان است که از مسؤولیّت متفاوت آنان در خانواده با توجّه به ضعف‌های جسمانی آنان نشأت گرفته است؛ چراکه خداوند بنا بر قاعده‌ی «لَا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا ۚ» (بقره/ 286) کسی را جز به اندازه‌ی توانش تکلیف نکرده است و توانایی جسمانی زنان مناسب تأمین هزینه‌های زندگی دیگران نیست و از این رو، خداوند بار این مسؤولیّت را بر دوش مردان نهاده و در عوض، نصیب آنان از ارث و دیه را دو برابر نصیب زنان قرار داده است تا بتوانند هزینه‌های زندگی خود و خانواده -هر دو- را تأمین کنند. از اینجا دانسته می‌شود که دو برابر بودن نصیب مردان از ارث و دیه، به خاطر دو برابر بودن مسؤولیّت آنان در امور مالی نسبت به زنان است و بر خلاف پندار جاهلان، کاملاً عادلانه و حکیمانه محسوب می‌شود.

حاصل آنکه نقصان ایمان زنان نسبت به مردان، به سبب این است که ایمان ماهیّتی عملی دارد و زنان از توان جسمی کمتری برای عمل در مقایسه با مردان برخوردارند و نقصان عقل زنان نسبت به مردان، به سبب این است که عقل با آگاهی و تجربه کمال می‌یابد و زنان از توان جسمی کمتری برای کسب آگاهی و تجربه از طریق سفر، ارتباط و کارهای پرمشقّت برخوردارند و نقصان بهره‌ی زنان نسبت به مردان، به سبب این است که زنان بر خلاف مردان مکلّف به تأمین هزینه‌های زندگی دیگران نیستند، بلکه دیگران مکلّف به تأمین هزینه‌های زندگی آنان هستند و با این وصف، نیاز کمتری به دارایی دارند.

3 . مراد از نقصان ایمان و عقل زنان نسبت به ایمان و عقل مردان این نیست که ایمان و عقل همه‌ی آنان از ایمان و عقل همه‌ی مردان کمتر است، بل این است که ایمان و عقل بیشتر آنان از ایمان و عقل بیشتر مردان کمتر است، هر چند ممکن است که ایمان و عقل برخی‌شان از ایمان و عقل بیشتر مردان بیشتر باشد؛ مانند ایمان و عقل مریم علیها السّلام که از ایمان و عقل سایر مردم به جز انبیاء و صدّیقین بیشتر بود و از این رو، خداوند او را «صِدِّیقَةٌ» نامیده است (نکـ: مائده/ 75). بنابراین، نقصان ایمان و عقل زنان، یک واقعیّت نسبی درباره‌ی نوع آنان است، نه یک واقعیّت مطلق درباره‌ی آحاد آنان و با این وصف، یک مرد نمی‌تواند صرفاً با استناد به مرد بودنش، ایمان و عقل خود را از ایمان و عقل هر زنی بیشتر بداند؛ زیرا بدون شک ایمان زنی که نماز و روزه‌ی واجبش را ترک نمی‌کند، از ایمان مردی که نماز و روزه‌ی واجبش را ترک می‌کند بیشتر است و عقل زنی که آگاهی و تجربه‌ی بیشتری اندوخته، از عقل مردی که آگاهی و تجربه‌ی کمتری اندوخته کامل‌تر است؛ خصوصاً با توجّه به اینکه زنان اگرچه از برخی اعمال صالح مردان عاجزند، به اعمال صالح دیگری قادرند که از عهده‌ی مردان بر نمی‌آید؛ مانند پرورش فرزند در شکم خود و زایش او با نهایت مشقّت و شیر دادن به او تا دو سال که هرگاه برای خداوند انجام شود، از بزرگ‌ترین اعمال صالح است و چه بسا نقصان ایمان آنان را جبران می‌کند؛ چنانکه خداوند فرموده است: «وَوَصَّیْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَیْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَىٰ وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِی عَامَیْنِ أَنِ اشْکُرْ لِی وَلِوَالِدَیْکَ إِلَیَّ الْمَصِیرُ» (لقمان/ 14)؛ «و انسان را به پدر و مادرش سفارش کردیم، مادرش او را با رنجی بر روی رنجی حمل کرد و از شیر گرفتنش در دو سال است که من و پدر و مادرت را سپاس گزار، بازگشت به سوی من است»!

4 . کمال یک زن به این است که به همه‌ی تکالیف خود عمل کند، نه اینکه به همه‌ی تکالیف یک مرد عمل کند و با این وصف، زنی که به همه‌ی تکالیف خود عمل می‌کند مانند مردی که به همه‌ی تکالیف خود عمل می‌کند، کامل و مستحقّ پاداش است؛ چنانکه خداوند فرموده است: «وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَکُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ ۚ لِلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِمَّا اکْتَسَبُوا ۖ وَلِلنِّسَاءِ نَصِیبٌ مِمَّا اکْتَسَبْنَ ۚ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ کَانَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمًا» (نساء/ 32)؛ «و چیزی که خداوند با آن برخی‌تان را بر برخی دیگر فضیلت داده است آرزو مکنید؛ برای مردان نصیبی از چیزی است که کسب می‌کنند و برای زنان نصیبی از چیزی است که کسب می‌کنند و از خداوند از فضل او طلب کنید، هرآینه خداوند به هر چیزی داناست» و فرموده است: «وَمَنْ یَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَىٰ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَٰئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلَا یُظْلَمُونَ نَقِیرًا» (نساء/ 124)؛ «و هر کس از مرد یا زن که اعمال صالح انجام دهد در حالی که مؤمن است، پس آنان به بهشت داخل می‌شوند و به آنان کوچک‌ترین ظلمی نمی‌شود» و فرموده است: «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَىٰ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً ۖ وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ» (نحل/ 97)؛ «هر کس از مرد یا زن که عمل صالحی انجام دهد در حالی که مؤمن است، حتماً او را به حیاتی پاکیزه زنده می‌کنیم و حتماً پاداششان را موافق با بهترین کاری که انجام می‌دادند می‌پردازیم». بنابراین، برای هر زن شایسته است که یک «زن کامل» باشد و برای هر مرد شایسته است که یک «مرد کامل» باشد تا هر یک نقصان دیگری را بپوشاند و او را به «انسان کامل» تبدیل کند؛ چنانکه خداوند فرموده است: «هُنَّ لِبَاسٌ لَکُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ ۗ» (بقره/ 187)؛ «آنان پوششی برای شما هستند و شما پوششی برای آنان هستید»، نه اینکه هر یک بخواهد جای دیگری را بگیرد؛ چراکه جهان به هر دو نیاز دارد و تنها با یکی به کمال نمی‌رسد و تفاوت آن دو برای بقاء آن ضروری است.

5 . عبادت مداوم برای زنان ممکن است؛ چراکه عبادت منحصر به نماز و روزه نیست و شامل اعمال دیگری مانند ذکر، دعا، استغفار، تلاوت قرآن و طلب علم درباره‌ی دین، علاوه بر انفاق در راه خدا و همکاری با دیگران در نیکی و تقوا می‌شود که در ایّام حیض اشکالی ندارند و با این وصف، زنان می‌توانند کاستی نماز و روزه‌ی خود در این ایّام را با افزایش عبادات دیگر جبران کنند ان شاء الله.

خداوند همه‌ی مردان و زنان مسلمان را به مهم‌ترین مصداق عبادتش که شناخت و پیروی خلیفه‌اش در زمین است، موفّق فرماید.


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی