پرسش‌ها و پاسخ‌ها درباره منصور هاشمی خراسانی

پایگاه نشر پرسش‌های مردم درباره‌ی علامه منصور هاشمی خراسانی و مکتب بازگشت به اسلام و پاسخ آن‌ها

پرسش‌ها و پاسخ‌ها درباره منصور هاشمی خراسانی

پایگاه نشر پرسش‌های مردم درباره‌ی علامه منصور هاشمی خراسانی و مکتب بازگشت به اسلام و پاسخ آن‌ها

بسم الله الرحمن الرحیم.
ان شاء الله در این پایگاه به انتشار پرسش‌های مردم درباره‌ی حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی و کتاب بازگشت به اسلام و پاسخ آن‌ها از دفتر حفظ و نشر آثار ایشان خواهیم پرداخت.

7.اخلاق:اخلاق اجتماعی

چهارشنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۵، ۱۱:۰۵ ق.ظ

لطفا پرسش شماره 266 اخلاق با موضوع «اخلاق اجتماعی» ثبت شده توسط «مهدی» در تاریخ 20 دی 1395 و پاسخ دفتر حفظ و نشر آثار علامه منصور هاشمی خراسانی؛ زمینه‌ساز عملی ظهور مهدی علیه السلام را بخوانید.

متن پرسش:

لطفاً تعریف صله‌ی رحم، موارد وجوب و حدود و شرایط آن را بفرمایید و همچنین بفرمایید که دوری از چه کسانی اگر از ارحام باشند قطع رحم محسوب نمی‌شود؟
پاسخ بخش پاسخگویی به پرسش‌های دفتر حفظ و نشر آثار منصور هاشمی خراسانی:

لطفاً به نکات زیر توجّه فرمایید:

1 . در زبان عربی، «صله» به معنای «پیوسته داشتن» و «رَحِم» به معنای «خویشاوندی» است و با این وصف، مراد از «صله‌ی رَحِم» پیوسته داشتن خویشاوندی به معنای مراعات آن است که در ارتباط با خویشاوندان و احسان با آنان مصداق می‌یابد و از مهم‌ترین واجبات در اسلام است؛ چنانکه خداوند در کتاب خود أکیداً به آن امر کرده و فرموده است: «وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ» (نساء/ 1)؛ «و درباره‌ی خداوند که با (یادآوری) او از یکدیگر درخواست می‌کنید و درباره‌ی خویشاوندان پروا کنید» و از قطع آن -اگرچه پس از نیل به قدرت- شدیداً نهی کرده و فرموده است: «فَهَلْ عَسَیتُمْ إِنْ تَوَلَّیتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ وَتُقَطِّعُوا أَرْحَامَکُمْ ۝ أُولَئِکَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَأَعْمَى أَبْصَارَهُمْ» (محمّد/ 22 و 23)؛ «پس آیا ممکن است که چون به قدرت دست یابید در زمین فساد انگیزید و (مراعات) خویشاوندی‌تان را قطع کنید؟! آنان کسانی هستند که خداوند لعنت‌شان کند، پس کرشان گرداند و دیدگانشان را کور سازد»، مانند بنی امیّه که چون به قدرت دست یافتند، در زمین فساد انگیختند و (مراعات) خویشاوندی‌شان با بنی هاشم را قطع کردند؛ همچنانکه قطع آن -به معنای قطع ارتباط و احسان با خویشاوندان- از مصادیق چیزی است که خداوند درباره‌ی اهلش فرموده است: «الَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثَاقِهِ وَیَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَیُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ ۚ أُولَٰئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ» (بقره/ 27)؛ «کسانی که پیمان خداوند را پس از بستنش می‌شکنند و چیزی که خداوند به آن امر کرده است تا پیوسته نگاه داشته شود را قطع می‌کنند و در زمین فساد می‌انگیزند، آنان همانا زیان‌کارانند» و فرموده است: «وَالَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثَاقِهِ وَیَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَیُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ ۙ أُولَٰئِکَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ» (رعد/ 25)؛ «و کسانی که پیمان خداوند را پس از بستنش می‌شکنند و چیزی که خداوند به آن امر کرده است تا پیوسته نگاه داشته شود را قطع می‌کنند و در زمین فساد می‌انگیزند، آنان برایشان لعنت و برایشان بدیِ آخرت است»؛ با توجّه به اینکه ارتباط و احسان با خویشاوندان مصداق چیزی است که «خداوند به آن امر کرده است تا پیوسته نگاه داشته شود» و با این وصف، قطع آن از اسباب «خسران»، «لعنت» و «سوء عاقبت» محسوب می‌شود و این به سبب فوائد و برکات فراوانی است که ارتباط و احسان با خویشاوندان برای فرد و جامعه دارد؛ با توجّه به اینکه بدی‌های فردی و اجتماعی خویشاوندان در سایه‌ی ارتباط و احسان‌شان با یکدیگر اصلاح می‌پذیرد و خوبی‌های فردی و اجتماعی آنان در سایه‌ی ارتباط و احسان‌شان با یکدیگر انتقال می‌یابد و مشکلات فردی و اجتماعی آنان در سایه‌ی ارتباط و احسان‌شان با یکدیگر حل می‌شود و این مصلحتی آشکار برای فرد و جامعه است؛ خصوصاً با توجّه به اینکه اصلاح بدی‌ها، پذیرش خوبی‌ها و حلّ مشکلات فردی و اجتماعی مردم توسّط بیگانگان، غالباً دشوارتر است؛ زیرا الفت، محبّت و اعتمادی که میان خویشاوندان وجود دارد، میان بیگانگان وجود ندارد و این سرمایه‌ای بی‌نظیر برای رشد و تکامل هر خاندان محسوب می‌شود، تا حدّی که می‌تواند خاندان‌هایی مانند خاندان ابراهیم، عمران و محمّد علیهم السّلام را تربیت کند! بیهوده نیست که در روایات اسلامی (مسند ابن المبارک، ص164؛ مسند أحمد، ج2، ص374؛ صحیح البخاری، ج7، ص72؛ صحیح مسلم، ج8، ص8؛ سنن أبی داود، ج1، ص381؛ سنن الترمذی، ج3، ص237؛ عدّة من المحدّثین، الأصول الستة عشر، ص169؛ حمیری، قرب الاسناد، ص76 و 355؛ کلینی، الکافی، ج2، ص150)، «صله‌ی أرحام» از اسباب طول عمر دانسته شده است؛ چراکه در سایه‌ی آن بسیاری از اسباب کاهش عمر برطرف می‌شود!

2 . «الأرحام» در کتاب خداوند لفظی عامّ است و تبعاً همه‌ی خویشاوندان نزدیک و دور را در بر می‌گیرد، هر چند با توجّه به اینکه از لفظ «رَحِم» به معنای «زهدان» گرفته شده است، بیشتر به خویشاوندان نسبی انصراف دارد؛ همچنانکه برخی خویشاوندان در کتاب خداوند از برخی دیگر سزاوارترند و این سخن اوست که فرموده است: «وَأُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَىٰ بِبَعْضٍ فِی کِتَابِ اللَّهِ ۗ» (أنفال/ 75)؛ «و صاحبان خویشاوندی در کتاب خداوند برخی‌شان سزاوارتر از برخی دیگر هستند» و با این وصف، بایسته است که ارتباط و احسان با آنان به نسبت سزاوارتر بودنشان بیشتر باشد. بی‌گمان سزاوارترین خویشاوندان به ارتباط و احسان مادر و پدرند؛ چراکه خداوند آن دو را پیش از سایر نزدیکان ذکر کرده و فرموده است: «وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا وَبِذِی الْقُرْبَىٰ» (نساء/ 36)؛ «و به والدین نیکی کنید و به نزدیکان» و فرموده است: «قُلْ مَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَیْرٍ فَلِلْوَالِدَیْنِ وَالْأَقْرَبِینَ» (بقره/ 215)؛ «بگو هر چه از مال انفاق می‌کنید پس برای والدین و نزدیکان است» و فرموده است: «کُتِبَ عَلَیْکُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَکَ خَیْرًا الْوَصِیَّةُ لِلْوَالِدَیْنِ وَالْأَقْرَبِینَ بِالْمَعْرُوفِ ۖ» (بقره/ 180)؛ «بر شما مقرّر شد که هرگاه یکی‌تان را مرگ فرا می‌رسد اگر مالی بر جای گذاشته باشد برای والدین و نزدیکان به شایستگی وصیّت کند»؛ همچنانکه انسان را درباره‌ی آن دو سفارش کرده فرموده است: «وَقَضَىٰ رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا ۚ إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ کِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا کَرِیمًا ۝ وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَغِیرًا» (إسراء/ 23 و 24)؛ «و پروردگارت حکم کرد که جز او را نپرستید و به والدین نیکی کنید، هرگاه یکی از آن دو یا هر دوشان نزد تو به پیری رسیدند، پس به آن دو یک اف نگو و آن دو را نران و با آن دو به احترام سخن بگو و برایشان بال فروتنی را از روی مِهر فرود آور و بگو: پروردگارا! آن دو را رحمت کن همان گونه که من را در حال خردسالی پروراندند» و درباره‌ی مادر سفارش بیشتری کرده و فرموده است: «وَوَصَّیْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَیْهِ إِحْسَانًا ۖ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهًا وَوَضَعَتْهُ کُرْهًا ۖ وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا ۚ» (أحقاف/ 15)؛ «و انسان را درباره‌ی والدینش به نیکی سفارش کردیم، مادرش او را با ناراحتی حمل کرد و با ناراحتی زایید و حمل او و از شیر گرفتنش سی ماه است» و فرموده است: «وَوَصَّیْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَیْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَىٰ وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِی عَامَیْنِ أَنِ اشْکُرْ لِی وَلِوَالِدَیْکَ إِلَیَّ الْمَصِیرُ» (لقمان/ 14)؛ «و انسان را درباره‌ی والدینش سفارش کردیم، مادرش او را با رنجی بر روی رنجی حمل کرد و از شیر گرفتنش در دو سال است که من و والدینت را سپاس گزار، بازگشت به سوی من است»! آن گاه پس از مادر و پدر، همسران -با توجّه به حقوق واجبی که بر عهده‌ی یکدیگر دارند- و پس از آنان، فرزندان -اگرچه از همسران نزدیک‌ترند- به ارتباط و احسان سزاوارترند؛ چنانکه خداوند آنان را به این ترتیب یاد کرده و فرموده است: «جَنَّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَهَا وَمَنْ صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّیَّاتِهِمْ ۖ» (رعد/ 23)؛ «بهشت‌های عدنی که به آن داخل می‌شوند و هر کس از پدرانشان و همسرانشان و فرزندانشان که صالح هستند» و پس از آنان هر کسی که در میراث مقدّم است، به ارتباط و احسان سزاوارتر است و تبعاً قطع ارتباط و احسان با او گناه بزرگ‌تری محسوب می‌شود؛ چنانکه خداوند فرموده است: «لَا تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلَا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ ۚ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَٰلِکَ ۗ» (بقره/ 233)؛ «نه مادری به فرزندش زیان برساند و نه پدری به فرزندش و بر عهده‌ی وارث مانند آن است» و در نهایت، دورترین خویشاوند انسان نیز نباید از ارتباط و احسان او در حدّ توانش بی‌نصیب بماند و این مراد علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی از چیزی است که فرموده است: «رَحِم خویش را قطع نکن، اگرچه به تار مویی آویخته باشد»!

3 . «قطع رَحِم» به معنای قطع ارتباط و احسان با خویشاوندان برای کسی که توانایی آن دو را دارد جایز نیست، اگرچه کافر یا فاسق باشند؛ زیرا ارتباط و احسان با خویشاوندان کافر یا فاسق، برای دعوت آنان به سوی خیر و امرشان به معروف و نهی‌شان از منکر ضروری است و این کاری است که خداوند آن را واجب دانسته و فرموده است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَارًا» (تحریم/ 6)؛ «ای کسانی که ایمان آوردید! خودتان و خانواده‌ی‌تان را از آتش باز دارید» و فرموده است: «وَأْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَیْهَا ۖ» (طه/ 132)؛ «و خانواده‌ات را به نماز امر کن و بر آن شکیبا باش» و فرموده است: «وَأَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ» (شعراء/ 214)؛ «و خویشاوندان نزدیک‌ترت را بیم بده» و با این وصف، ارتباط و احسان با خویشاوندان کافر یا فاسق مقدّمه‌ی واجب محسوب می‌شود، بل دعوت آنان به سوی خیر و امرشان به معروف و نهی‌شان از منکر چیزی جز احسان با آنان نیست که عین واجب است و بدون ارتباط با آنان امکان ندارد و از این رو، ارتباط با آنان هرگاه بدون دعوت‌شان به سوی خیر و امرشان به معروف و نهی‌شان از منکر باشد، «صله‌ی رَحِم» محسوب نمی‌شود، بل مانند رفتن به تماشای آنان در حالی است که میان آتش گرفتارند بدون کوشش برای نجات دادن آنان و این «قطع رَحِم» محسوب می‌شود.

آری، به نظر می‌رسد که قطع ارتباط با آنان در سه صورت جایز، بلکه واجب است:

یکم؛ ارتباط با آنان همراه با دعوت‌شان به سوی خیر و امرشان به معروف و نهی‌شان از منکر عسر و حرج داشته باشد و بدون آن حمل بر تأیید کفر یا فسق آنان شود و به افزایش یا استمرار آن دو کمک کند؛ چراکه در این صورت اعانت بر اثم و عدوان محسوب می‌شود، در حالی که خداوند فرموده است: «وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَىٰ ۖ وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ ۚ» (مائده/ 2)؛ «و به یکدیگر در نیکوکاری و تقوا یاری رسانید و به یکدیگر در گناه و تعدّی یاری نرسانید»؛ همچنانکه قطع ارتباط با آنان هرگاه به خاطر کفر یا فسق‌شان باشد و به بازگشت‌شان از آن دو کمک کند، اشکالی ندارد؛ چراکه در این صورت احسان با آنان محسوب می‌شود و خداوند فرموده است: «مَا عَلَى الْمُحْسِنِینَ مِنْ سَبِیلٍ ۚ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ» (توبه/ 91)؛ «بر احسان کنندگان راهی (به مؤاخذه) نیست و خداوند آمرزنده‌ای مهربان است».

دوم؛ ارتباط با آنان سوق دهنده‌ی انسان به سوی ترک واجب یا ارتکاب حرام باشد، بدون آنکه توان مقاومت در برابر آنان را داشته باشد؛ چراکه در این صورت، آنان خویشاوندان او محسوب نمی‌شوند، بل شیاطینی هستند که دشمنان او محسوب می‌شوند و تبعاً ارتباط با شیاطین جایز نیست؛ چنانکه خداوند فرموده است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِکُمْ وَأَوْلَادِکُمْ عَدُوًّا لَکُمْ فَاحْذَرُوهُمْ ۚ» (تغابن/ 14)؛ «ای کسانی که ایمان آوردید! هرآینه برخی از همسرانتان و فرزندانتان دشمن شما هستند، پس از آنان حذر کنید» و فرموده است: «قُلْ إِنْ کَانَ آبَاؤُکُمْ وَأَبْنَاؤُکُمْ وَإِخْوَانُکُمْ وَأَزْوَاجُکُمْ وَعَشِیرَتُکُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ کَسَادَهَا وَمَسَاکِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَیْکُمْ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِی سَبِیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّىٰ یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ ۗ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ» (توبه/ 24)؛ «بگو اگر پدرانتان و فرزندانتان و برادرانتان و همسرانتان و خویشاوندانتان و اموالی که گرد آورده‌اید و کسب‌وکاری که از کسادش می‌ترسید و خانه‌هایی که خوش می‌دارید نزد شما از خداوند و پیامبرش و جهاد در راهش محبوب‌ترند، پس منتظر باشید تا خداوند عذابش را بیاورد و خداوند گروه فاسقان را هدایت نمی‌کند»! هر چند ارتباط با آنان در صورتی که توان مقاومت در برابر فشارهاشان وجود داشته باشد، اشکالی ندارد، بلکه دست کم در خصوص پدر و مادر واجب است؛ چنانکه خداوند فرموده است: «وَإِنْ جَاهَدَاکَ عَلَىٰ أَنْ تُشْرِکَ بِی مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا ۖ وَصَاحِبْهُمَا فِی الدُّنْیَا مَعْرُوفًا ۖ» (لقمان/ 15)؛ «و اگر آن دو بر تو فشار آوردند که برای من چیزی را شریک قرار دهی که به آن علمی نداری، پس از آن دو اطاعت نکن و با آن دو در دنیا به شایستگی مصاحبت کن»؛ همچنانکه ارتباط با آنان در حدّی که سوق دهنده‌ی انسان به سوی ترک واجب یا ارتکاب حرام نیست، واجب است، اگرچه تنها سلام گفتن یا سلام رساندن باشد و این هم مستفاد از گفتار علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی است که فرموده است: «رَحِم خویش را قطع نکن، اگرچه به تار مویی آویخته باشد»!

سوم؛ کفر آنان از روی بی‌خبری و در حدّ عقیده‌ی شخصی نباشد، بلکه از روی «جحود» به معنای لجاجت و خیره‌سری و در حدّ ضدّیت با خداوند یا اولیاء او یا احکام او باشد؛ چراکه در این صورت دشمن خداوند محسوب می‌شوند و دوری و برائت از دشمنان خداوند واجب است؛ چنانکه فرموده است: «قَدْ کَانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبْرَاهِیمَ وَالَّذِینَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْکُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ کَفَرْنَا بِکُمْ وَبَدَا بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّىٰ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِیمَ لِأَبِیهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَکَ وَمَا أَمْلِکُ لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَیْءٍ ۖ» (ممتحنه/ 4)؛ «بی‌گمان برای شما اسوه‌ی حسنه‌ای در ابراهیم و کسانی است که با او بودند، هنگامی که به قومشان گفتند: ما از شما و هر چه بجز خداوند می‌پرستید بیزاریم، به شما کافر شدیم و میان ما و شما برای همیشه دشمنی و کینه آشکار شد تا آن گاه که به خداوند یگانه ایمان آورید، مگر سخن ابراهیم با پدرش که هرآینه برایت آمرزش خواهم خواست و برایت چیزی از خداوند را مالک نیستم» و فرموده است: «وَمَا کَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِیمَ لِأَبِیهِ إِلَّا عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِیَّاهُ فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ ۚ إِنَّ إِبْرَاهِیمَ لَأَوَّاهٌ حَلِیمٌ» (توبه/ 114)؛ «و آمرزش خواستن ابراهیم برای پدرش جز به خاطر وعده‌ای که به او داده بود نبود، پس وقتی برایش آشکار شد که او دشمن خداوند است از او بیزاری جست، هرآینه ابراهیم مهربانی بردبار بود»، هر چند آن حضرت پیش از آشکار شدن دشمنی او با خداوند نیز ارتباطش با او را قطع کرده بود، ولی این تنها بنا بر درخواست خود او بود؛ چنانکه خداوند فرموده است: «قَالَ أَرَاغِبٌ أَنْتَ عَنْ آلِهَتِی یَا إِبْرَاهِیمُ ۖ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ لَأَرْجُمَنَّکَ ۖ وَاهْجُرْنِی مَلِیًّا ۝ قَالَ سَلَامٌ عَلَیْکَ ۖ سَأَسْتَغْفِرُ لَکَ رَبِّی ۖ إِنَّهُ کَانَ بِی حَفِیًّا ۝ وَأَعْتَزِلُکُمْ وَمَا تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَأَدْعُو رَبِّی عَسَىٰ أَلَّا أَکُونَ بِدُعَاءِ رَبِّی شَقِیًّا» (مریم/ 46-48)؛ «گفت: آیا تو از خدایان من رویگردان شده‌ای ای ابراهیم؟! اگر دست برنداری سنگسارت می‌کنم و مدّتی طولانی از من دور شو! گفت: سلام بر تو، من برای تو از پروردگارم آمرزش خواهم خواست؛ چراکه او نسبت به من مهربان است و از شما و چیزی که جز خداوند می‌خوانید کناره می‌گیرم و پروردگارم را می‌خوانم، امید است که با خواندن پروردگارم بدبخت نباشم» و فرموده است: «مَا کَانَ لِلنَّبِیِّ وَالَّذِینَ آمَنُوا أَنْ یَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِکِینَ وَلَوْ کَانُوا أُولِی قُرْبَىٰ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحَابُ الْجَحِیمِ» (توبه/ 113)؛ «پیامبر و کسانی که ایمان آوردند را نمی‌رسد که برای مشرکان آمرزش خواهند اگرچه نزدیکانشان باشند پس از اینکه برایشان آشکار شد که آنان اهل دوزخند» و فرموده است: «لَا تَجِدُ قَوْمًا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ یُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ کَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِیرَتَهُمْ ۚ» (مجادله/ 22)؛ «گروهی که به خداوند و روز واپسین ایمان دارند را نمی‌یابی که با کسانی که با خداوند و پیامبرش ضدّیت دارند دوستی کنند اگرچه پدرانشان یا پسرانشان یا برادرانشان یا خویشاوندانشان باشند»!

4 . «صله‌ی رَحِم» به معنای حمیّت جاهلی و عصبیّت قومی نیست و تبعاً مانع از عمل به احکام خداوند در مواردی که بر خلاف منافع خانواده و خویشاوندان است محسوب نمی‌شود؛ چنانکه خداوند فرموده است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَىٰ أَنْفُسِکُمْ أَوِ الْوَالِدَیْنِ وَالْأَقْرَبِینَ ۚ إِنْ یَکُنْ غَنِیًّا أَوْ فَقِیرًا فَاللَّهُ أَوْلَىٰ بِهِمَا ۖ فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَىٰ أَنْ تَعْدِلُوا ۚ وَإِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ کَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرًا» (نساء/ 135)؛ «ای کسانی که ایمان آوردید! بر پا دارندگان عدالت گواهی دهندگان برای خداوند باشید اگر چه علیه خودتان یا پدر و مادر و نزدیکان؛ زیرا اگر بی‌نیاز باشند یا نیازمند، خداوند از آنان سزاوارتر است، پس از خواهش پیروی نکنید که عدول نمایید و اگر منحرف شوید یا روی برتابید خداوند به کاری که می‌کنید آگاه است» و با این وصف، اجرای عدالت و اقامه‌ی شهادت اگرچه بر ضدّ پدر و مادر و سایر نزدیکان باشد و به مجازات آنان در چهارچوب اسلام بینجامد، «قطع رَحِم» محسوب نمی‌شود و کسی را نمی‌رسد که از خویشاوندان خود در غیر حق حمایت کند.


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی