16.احکام: احکام مکاسب و مشاغل حرام
لطفا پرسش شماره 268 احکام با موضوع «احکام مکاسب و مشاغل حرام» ثبت شده توسط «ناشناس» در تاریخ 8 بهمن 1395 و پاسخ دفتر حفظ و نشر آثار علامه منصور هاشمی خراسانی؛ زمینهساز عملی ظهور مهدی علیه السلام را بخوانید.
متن پرسش:
بنا بر نظر علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی، هر گونه معامله با کافران که به تقویت آنان بیش از تقویت مسلمانان بینجامد، حرام است؛ چراکه خداوند اراده کرده تا دست کافران فروتر و دست مسلمانان فراتر باشد (توبه/ 40) و فرموده است: «وَلَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا» (نساء/ 141)؛ «خداوند هرگز راهی برای کافران بر ضدّ مؤمنان قرار نداده است» و با این وصف، خرید تولیدات کافران به جای تولیدات مسلمانان نیز جایز نیست؛ چراکه به تقویت آنان بیش از تقویت مسلمانان میانجامد و اعانت آنان بر گناه و تعدّی و عدم اعانت مسلمانان بر نیکی و تقوا محسوب میشود، در حالی که خداوند فرموده است: «وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَىٰ ۖ وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۖ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ» (مائده/ 2)؛ «و دیگران را بر نیکی و تقوا اعانت کنید و دیگران را بر گناه و تعدّی اعانت نکنید و از خداوند بترسید؛ چراکه عقاب خداوند شدید است» و این نکتهی بسیار مهمّی است که علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی -این رهبر آزاده و خیرخواه مسلمانان- در کتاب شریف «بازگشت به اسلام» (ص74)، به مناسبت انذار دربارهی «دنیاگرایی» و شکلگیری رویکرد اموی در میان مسلمانان فرموده است:
<پیآمد این رویکرد در قرنهای نخستین اسلامی، انحرافی بزرگ در مسیر حرکت مسلمانان بود که تا به امروز ادامه یافته و آنان را از اسلام دور ساخته است؛ تا جایی که امروز بیشتر آنان، خصوصاً در کشورهای عربی، به مصرفکنندگان بزرگی تبدیل شدهاند که تولیدکنندگان کافر را به ثروتهای عظیم رساندهاند؛ ثروتهای عظیمی که مستقیم یا از طریق مالیات، در خدمت قدرتمندان کافر قرار میگیرد، تا به پشتوانهی آن، با اسلام بجنگند و کفر را بر جهان مستولی سازند.
هیچ شکّی نیست که امروز، مهمترین منابع درآمد کافران برای جنگ با مسلمانان، خود مسلمانانند؛ چراکه مهمترین بازار فروش تولیدات کافران، کشورهای اسلامی است و اگر مسلمانان، از خرید تولیدات کافران، خودداری کنند، چرخ اقتصاد آنان به سرعت از حرکت باز میایستد. ولی واقعیّت آن است که مسلمانان، از خرید تولیدات کافران خودداری نخواهند کرد؛ چراکه قوّت تبلیغات کافران برای فروش تولیداتشان از یک سو و ضعف تبلیغات مسلمانان برای تعلّق به آخرت از سوی دیگر، علاوه بر فقدان استقلال اقتصادی در کشورهای اسلامی، زمینهای برای این کار، باقی نگذاشته است>.
در حالی که علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی، این کار را در زندگی خود و کسانی که از او پیروی میکنند جاری ساخته است تا الگویی نیکو برای مسلمانان جهان باشد؛ چنانکه یکی از یارانشان ما را خبر داد، گفت:
«کانَ الْمَنْصُورُ إِذا نُرِیدُ السُّوقَ لِنَشْتَرِیَ مِنْهُ شَیْئاً یَقُولُ لَنا: لا تَشْتَرُوا مِنْ بِلادِ الْکُفْرِ شَیْئاً فَتُعِینُونَهُمْ عَلیٰ کُفْرِهِمْ وَلٰکِنِ انْظُرُوا إِلیٰ بَلَدٍ مِنْ بِلادِ الْمُسْلِمینَ فَاشْتَرُوا مِنْهُ یُبارِکُ اللّهُ لَکُمْ فِیهِ وَ یَکْتُبُ لَکُمْ صَدَقَةً! فَقِیلَ لَهُ: أَیُّ بِلادِ الْمُسْلِمینَ أَحَبُّ إِلَیْکَ لِنَشْتَرِیَ مِنْهُ شَیْئاً؟ قالَ: أَغْناها مِنْ بِلادِ الْکافِرینَ! قِیلَ: فَإِنْ کانَ الْأَغْنیٰ بَلَدَیْنِ؟ قالَ: فَأَفْقَرُهُما»؛ «جناب منصور هرگاه میخواستیم به بازار برویم تا از آن چیزی بخریم به ما میفرمود: از سرزمینهای کفر چیزی نخرید که آنان را بر کفرشان یاری میکنید، ولی به سرزمینی از سرزمینهای مسلمین بنگرید، پس از آن بخرید که خداوند برایتان در آن برکت میدهد و برایتان صدقهای مینویسد! پس به او گفته شد: کدام یک از سرزمینهای مسلمین را دوستتر میداری که از آن چیزی بخریم؟ فرمود: بینیازترین آنها از سرزمینهای کافرین! گفته شد: پس اگر بینیازترین (آنها) دو سرزمین باشند؟ فرمود: فقیرترین آن دو»!
این درس بزرگ آن جناب برای مسلمانان جهان است که اگر آن را از ایشان فرا بگیرند به سود خودشان است و به تحقّق آرمان اسلام یاری میرساند؛ چنانکه در کتاب شریف «بازگشت به اسلام» (ص164)، به مناسبت انذار دربارهی «ممانعت دشمنان اسلام» فرموده است:
<روشن است که آرمان اسلام، عدالت است و عدالت، برای زورمندانی که از طریق نیروی نظامی و امکانات تبلیغاتی خود، ملّتهای آزاد جهان را به بردگی سیاسی و فرهنگی کشیدهاند، زیانبار است؛ چراکه به دوران سلطهی آنان بر جهان پایان میدهد و تودههای مستضعف را بر جای آنان مینشاند؛ چنانکه خداوند در این باره فرموده است: «وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ؛ وَنُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَنُرِیَ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا کَانُوا یَحْذَرُونَ» (قصص/ 5 و 6)؛ «و اراده داریم بر کسانی که در زمین ضعیف شمرده شدند منّت نهیم و آنان را پیشوایانی بسازیم و وارثان قرار دهیم؛ و آنان را در زمین متمکّن گردانیم و به فرعون و هامان و لشکریانشان از آنان چیزی را بنمایانیم که از آن میترسیدند»! به علاوه، عدالت برای سرمایهدارانی که با تسلّط بر منابع حیاتی جهان و در انحصار درآوردن بازارهای ممالک مستضعف، خود را ثروتمندتر و آنها را فقیرتر و وابستهتر میسازند، زیانبار است؛ چراکه با توزیع منصفانهی امکانات و شکستن انحصارهای بیپایه، از سودهای بیحساب آنان میکاهد و حقوق طبقات محروم را از آنان میگیرد و به سلطهی آنان بر اقتصاد جهان، پایان میدهد؛ چنانکه خداوند در این باره فرموده است: «مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَىٰ رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَىٰ فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَىٰ وَالْیَتَامَىٰ وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ کَیْ لَا یَکُونَ دُولَةً بَیْنَ الْأَغْنِیَاءِ مِنْکُمْ ۚ» (حشر/ 7)؛ «آنچه خداوند از اهل سرزمینها به پیامبر خود بازگرداند، برای خداوند و برای پیامبر و برای نزدیکان و یتیمان و بیچارگان و در راه ماندگان است تا چرخهای در میان بینیازان شما نباشد»! از این رو، بیشتر دولتمردان و کارخانهداران و بانکداران و تاجران کلان و مالکان معادن و چاههای نفت در جهان، گرایشهای ضدّ اسلامی دارند و با دولتها و حرکتهای اسلامگرا، دشمنی میورزند. بلکه بسیاری از آنان، با عضویّت در شبکههای مخفی، اتّحادی غیر رسمی را برای حفظ منافع مشترک خود در جهان و جلوگیری از تحقّق آرمان اسلام، ایجاد کردهاند و از هر فعالیّت فرهنگی، سیاسی و اقتصادی که ضدّیتی با اسلام داشته باشد، حمایت میکنند>.
بر این اساس، مسلمانان جهان باید هوشیار باشند و خود را از دام استثمار آنان آزاد کنند و به سرمایهگذاری در سرزمینهای اسلامی و حمایت از تولیدات مسلمانان روی آورند و و با این شیوه، به سوی قطع وابستگی به کافران و دستیابی به استقلال اقتصادی و فرهنگی گام بردارند و زمینهی شکلگیری یک «اتّحادیهی بزرگ اسلامی» در برابر جبههی متّحد کافران را فراهم سازند؛ چنانکه علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی -این رهبر بصیر و شجاع مسلمانان- در کتاب شریف «بازگشت به اسلام» (ص140)، به مناسبت انذار دربارهی «آمیزش با ملل و فرهنگهای غیر اسلامی» فرموده است:
<هیچ شکّی نیست که امراض شایعی مانند مصرفزدگی، رفاهطلبی، ملّیتگرایی و مردمسالاری در میان مسلمانان، خاستگاهی کاملاً غربی دارند و از فرهنگ حاکم بر جهان کفر نشأت گرفتهاند. به علاوه، کافران پس از سیطره بر مسلمانان، سرزمینهای آنان را متناسب با امیال و منافع درازمدّت خود، تقسیم کردند و خطوطی موهوم با عنوان مرز را بدون در نظر گرفتن مصالح ساکنان مسلمان، در میان آنان ترسیم نمودند و با این شیوه، احساس یگانگی را از آنان گرفتند و اتّحاد آنان با یکدیگر را به آرزویی دور و دراز تبدیل کردند. با مروری بر نقشه و تاریخ سرزمینهای اسلامی آشکار میشود که بیشتر این خطوط مرزی در میان مسلمانان، مستقیماً با قلم کافران غربی و برای تأمین منافع یکسویهی آنان رسم شده و هیچ بنیادی بر عقل و شرع نداشته و هیچ خیری برای مسلمانان به ارمغان نیاورده است. با این وصف، همهی تعجّب از مسلمانانی است که این خطوط خیالی را وطن خود مینامند و مقدّس میشمارند و معرّف ماهیّت خود میپندارند! بلکه برخی از آنان میکوشند که همین تکّههای کوچک باقی مانده را نیز از یکدیگر تجزیه کنند و به تکّههای کوچکتری تقسیم نمایند؛ چراکه از فرط تنگنظری و انحصارطلبی، نمیتوانند با هم در یک جا به سر آورند و هر گروه دوست میدارد که کوچه و محلهی خود را به عنوان کشوری مستقل اعلام نماید! در حالی که مسلّماً خداوند زمین را به صورت کشورهایی مختلف خلق نکرده، بلکه به صورت واحدی یکپارچه خلق کرده است که هر بخش آن بخش دیگر را کامل میکند و در مجموع به تأمین نیازهای انسان و تحقّق سعادت او در پرتو عدالت منجر میشود و در صورت از هم گسستگی، ناقص و نامتناسب باقی میماند. از این رو، مرزهای ادّعایی، هیچ وجودی در عالم واقع ندارند و تنها در ذهن کسانی که آنها را اعتبار کردهاند، یافت میشوند و البته بسیار بیفایده، بلکه زیانبار هستند؛ چراکه تنها به جدایی مسلمانان از یکدیگر و ضعف و انحطاطشان میانجامند و از امکان مقاومت آنان در برابر کافران میکاهند. از این رو، کافران غربی که این مرزها را برای مسلمانان ترسیم کردهاند و آنان را به صیانت از آنها تحریض میکنند، خود در حال برداشتن مرزهاشان از یکدیگر و متّحد شدن با هم هستند و به این ترتیب، سرزمینهای اسلام هر روز کوچکتر و سرزمینهای کفر هر روز بزرگتر میشود!
در این میان، تنها راه نجات مسلمانان، قطع وابستگی به کافران و دستیابی به استقلال فرهنگی و اقتصادی است که جز از طریق برداشتن مرزهای ساختگی و متّحد شدن با یکدیگر در زیر پرچم گماشتهی خداوند در زمین ممکن نیست؛ زیرا هنگامی که کافران با یکدیگر متّحد شدهاند، مسلمانان پریشان و پراکنده، قادر به مقاومت در برابر آنان نیستند و این قانونی طبیعی از قوانین خداوند است. با این وصف، ایجاد یک کشور پهناور اسلامی با ادغام همهی سرزمینهای مسلمان در آن، زیر پرچم حاکمی که خداوند او را نام برده و تعیین کرده، تنها راه رستگاری مسلمانان و سیطرهی آنان بر جهان است. هر چند پیش از آن، میتوان به راههای کوتاهتری مانند ایجاد یک اتّحادیه از کشورهای اسلامی با پول و ارتش واحد، به عنوان مقدمهای برای ایجاد حکومت واحد اسلامی، اندیشید؛ چراکه انتقال مستقیم مسلمانان از مرحلهی فعلی به مرحلهی آرمانی، حتّی با وجود یک انقلاب عمومی در کشورهای اسلامی نظیر آنچه چندی پیش با عنوان «بهار عربی» در برخی کشورهای عربزبان واقع شد، به غایت دشوار است. از این رو، عملیتر به نظر میرسد که در وهلهی نخست، یک اتحادیهی بزرگ نظیر اتحادیهی اروپا، با عضویّت همهی کشورهای اسلامی و با احداث مرزهای آزاد و پول و ارتش مشترک، ایجاد شود و در وهلهی بعد، اتحادی عمیقتر در قالب یک دولت فراگیر اسلامی و بر پایهی پیروی از خلیفهی خداوند در زمین، میان آنان ایجاد شود. این به طور حتم راه رستگاری مسلمانان و رسیدن آنان به سعادت دنیا و آخرت است>.
خداوند به مسلمانان توفیق پیمودن این راه راست که این راهنمای راستگو به سویش فرا میخواند را عطا فرماید تا به عزّت دنیا و سعادت آخرت نائل شوند. برای آگاهی بیشتر در این باره، به کتاب شریف «بازگشت به اسلام» مبحث «جهل به دشمنان اسلام» (ص38)، «تقلید از کافران» (ص59)، «آمیزش با ملل و فرهنگهای غیر اسلامی» (ص136) و «ممانعت دشمنان اسلام» (ص164) مراجعه کنید.