پرسش‌ها و پاسخ‌ها درباره منصور هاشمی خراسانی

پایگاه نشر پرسش‌های مردم درباره‌ی علامه منصور هاشمی خراسانی و مکتب بازگشت به اسلام و پاسخ آن‌ها

پرسش‌ها و پاسخ‌ها درباره منصور هاشمی خراسانی

پایگاه نشر پرسش‌های مردم درباره‌ی علامه منصور هاشمی خراسانی و مکتب بازگشت به اسلام و پاسخ آن‌ها

بسم الله الرحمن الرحیم.
ان شاء الله در این پایگاه به انتشار پرسش‌های مردم درباره‌ی حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی و کتاب بازگشت به اسلام و پاسخ آن‌ها از دفتر حفظ و نشر آثار ایشان خواهیم پرداخت.

لطفا پرسش شماره 262 عقاید با موضوع «شناخت خداوند؛ صفات خداوند و افعال او» ثبت شده توسط «علی» در تاریخ 13 دی 1395 و پاسخ دفتر حفظ و نشر آثار علامه منصور هاشمی خراسانی؛ زمینه‌ساز عملی ظهور مهدی علیه السلام را بخوانید.

متن پرسش:

سؤالی در بحث جبر و اختیار داشتم: از آنجایی که خداوند متعال بر همه چیز دانای مطلق است، لذا بر آینده و رفتار انسان و کارها و تصمیم‌های او نیز آگاهی دارد و می‌داند که عاقبت او چیست، می‌داند اعمال او چگونه خواهد بود و در نهایت می‌داند که بهشت نصیبش می‌گردد یا دوزخ؛ پس انسان چگونه اختیار دارد؟ و چه لزومی دارد که خداوند به او مهلت دهد تا در دنیا آن اعمال را انجام دهد در صورتی که خود بدانچه انسان انجام خواهد داد احاطه کامل دارد؟

و اینکه قدرت اختیار را خداوند به انسان داده است و انسان هم با همین اختیار می‌تواند تصمیم بگیرد، لذا انسان هر تصمیمی بگیرد، با توجه به همان قدرت اختیاری است که خداوند به او عطا کرده؛ پس در واقع نمی‌توان او را مسئول کارهای خود دانست، چون از همان نیرویی برای تصمیم‌گیری استفاده کرده که خداوند به او عطا کرده. پس چگونه است که برای او قدرت اختیاری با محوریت خود انسان، در نظر گرفته می‌شود؟

با تشکر فراوان از پاسخگویی دقیق و علمی شما

پاسخ بخش پاسخگویی به پرسش‌های دفتر حفظ و نشر آثار منصور هاشمی خراسانی:

برادر ارجمند!

لطفاً به نکات زیر توجّه فرمایید:

1 . پرسش شما مبتنی بر یک تناقض و یک پیش‌فرض غلط است؛ زیرا علم خداوند به اعمال و عاقبت انسان، فرع بر وجود اعمال و عاقبت اوست و در صورتی که اعمال و عاقبت او وجود نیابد، علم خداوند به آن معنا ندارد! به عبارت دیگر، اگر خداوند می‌داند که اعمال و عاقبت انسان چیست، چگونه ممکن است که او را نیافریند؟! در حالی که اگر او را نیافریند، اعمال و عاقبتی برای او وجود ندارد تا علم خداوند به آن تعلّق گیرد و روشن است که علم خداوند به معدوم بی‌معناست؛ همچنانکه نیافریدن انسان به خاطر علم به اعمال و عاقبت او معنا ندارد و قدرت خداوند به چیزی بی‌معنا تعلّق نمی‌گیرد. از اینجا دانسته می‌شود که علم خداوند به اعمال و عاقبت انسان، با اختیار انسان منافاتی ندارد؛ زیرا به معنای آن نیست که انسان نمی‌تواند اعمال و عاقبت خود را اختیار کند، بل به این معناست که هر اعمال و عاقبتی اختیار کند، برای خداوند معلوم بوده و میان این دو، از زمین تا آسمان فاصله است؛ همچنانکه به عنوان مثال، شما از برخی اعمال و عاقبت گذشتگان آگاهی دارید، بی‌آنکه آنان را به آن مجبور کرده باشید یا حتّی از آن خرسند باشید! بنابراین، میان «علم» و «جبر» هیچ ارتباطی وجود ندارد و این نکته‌ای است که بر جبرگرایان پوشیده مانده است؛ چنانکه یکی از یارانمان ما را خبر داد، گفت:

«سَمِعْتُ الْمَنْصُورَ یَقُولُ: لَعَنَ اللّهُ الْمُجَبِّرَةَ! خَلَطُوا بَیْنَ الْعِلْمِ وَ الْجَبْرِ وَ إِنَّ ما بَیْنَهُما أَبْعَدُ مِمّا بَیْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ»؛ «شنیدم منصور می‌فرماید: خداوند جبرگرایان را لعنت کند! میان علم و جبر خلط کردند، در حالی که فاصله‌ی میان آن دو از فاصله‌ی میان آسمان و زمین بیشتر است»!

2 . تردیدی نیست که خداوند انسان را اختیار بخشیده و با این حال، او نسبت به اعمال خویش مسؤول است؛ چراکه خداوند تنها او را اختیار نبخشیده، بلکه افزون بر آن «عقل» نیز بخشیده و «عقل» تمییز دهنده‌ی سود و زیان و مبنای «مسؤولیّت» اوست. به عبارت دیگر، خداوند انسان را از یک سو اختیار و از سوی دیگر عقل بخشیده است تا با عقل خود از اختیارش استفاده کند؛ همچنانکه او را «کتاب» و «خلیفه» داده و از طریق آن دو «امر» و «نهی» فرموده و با اسباب سعادت و شقاوتش آشنا ساخته است، تا هر یک از آن دو را با آگاهی انتخاب کند؛ چنانکه فرموده است: «لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ ۖ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ ۚ» (بقره/ 256)؛ «در دین اکراهی نیست، درست از نادرست آشکار شده است» و فرموده است: «إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا» (انسان/ 3)؛ «ما راه را به او نشان دادیم، اگر خواهد سپاس‌گزار باشد و اگر خواهد ناسپاس»! بنابراین، اختیار انسان به معنای توانایی او برای انجام یک کار -هر چند داده‌ی خداوند است- مسؤولیت او را سلب نمی‌کند؛ زیرا به معنای توانایی او برای ترک آن نیز است که مانند توانایی‌اش برای انجام آن داده‌ی خداوند است و او مکلّف به انتخاب یکی -انجام یا ترک آن- مطابق با «عقل» و «شرع» است. از اینجا دانسته می‌شود که او از حیث «تکوینی» مختار و از حیث «تشریعی» مجبور است؛ چراکه شقاوت اثر وضعی و قهری انتخاب نادرست است و او برای سعادت چاره‌ای جز انتخاب درست ندارد؛ همچنانکه به اقتضای انسان بودن مجبور به انتخاب است و این مراد علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی است که می‌فرماید: «پس مردم را واگذار تا راه خویش را انتخاب کنند؛ چراکه آنان را گزیری از انتخاب نخواهد بود» (نامه‌ی 2).


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی