3.احکام: احکام حدود و تعزیرات
لطفا پرسش شماره 223 احکام با موضوع «احکام حدود و تعزیرات» ثبت شده توسط «علی طاهری» در تاریخ 17 مرداد 1395 و پاسخ دفتر حفظ و نشر آثار علامه منصور هاشمی خراسانی؛ زمینهساز عملی ظهور مهدی علیه السلام را بخوانید.
متن پرسش:
نظر اسلام در خصوص سقط جنین چیست؟
پاسخ بخش پاسخگویی به پرسشهای دفتر حفظ و نشر آثار منصور هاشمی خراسانی:
سقط جنین پس از پیدایش روح در آن، به طور قطع حرام است و از گناهان بزرگ محسوب میشود؛ زیرا در چنین حالتی به منزلهی قتل نفس است که خداوند دربارهی آن فرموده است: «وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ۚ ذَٰلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ» (أنعام/ 151)؛ «و نفسی که خداوند محترم داشته است را جز به حق نکشید، این چیزی است که شما را به آن وصیّت میکند، باشد که تعقّل کنید»؛ خصوصاً هرگاه از بیم فقر و با انگیزهی جلوگیری از افزایش هزینههای زندگی باشد؛ چنانکه خداوند فرموده است: «وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَکُمْ خَشْیَةَ إِمْلَاقٍ ۖ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِیَّاکُمْ ۚ إِنَّ قَتْلَهُمْ کَانَ خِطْئًا کَبِیرًا» (إسراء/ 31)؛ «و فرزندان خود را از بیم فقر نکشید، ما آنها و شما را روزی میدهیم، بیگمان کشتن آنها گناهی بزرگ است».
امّا آیا سقط جنین پیش از پیدایش روح در آن نیز حرام است؟ حق این است که آری؛ زیرا در چنین حالتی به منزلهی اتلاف بذر یا جوانهی کِشت است که ظلم و إضرار به مالک محسوب میشود و جایز نیست؛ مگر آنکه ضرورتی شرعی برای این کار وجود داشته باشد و آن همانا حفظ مادر از مرگ یا بیماری کشندهای است هرگاه جز با سقط جنین ممکن نباشد؛ با توجّه به سخن خداوند که فرموده است: «وَلَا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ» (بقره/ 195)؛ «و خود را با دست خود به هلاکت نیندازید» و فرموده است: «وَلَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ کَانَ بِکُمْ رَحِیمًا» (نساء/ 29)؛ «و خود را نکشید، هرآینه خداوند با شما مهربان است»؛ همچنانکه حفظ مادر از عسر و حرج در مواردی که جنین دچار معلولیّت شدید ذهنی یا حرکتی است، میتواند ضرورتی شرعی محسوب شود؛ با توجّه به سخن خداوند که فرموده است: «یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلَا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ» (بقره/ 185)؛ «خداوند برای شما آسانی میخواهد و برای شما سختی نمیخواهد» و فرموده است: «مَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیَجْعَلَ عَلَیْکُمْ مِنْ حَرَجٍ» (مائده/ 6)؛ «خداوند نمیخواهد که برای شما در دین تنگنایی قرار دهد».
آری، سقط جنین پس از پیدایش روح در آن، اگرچه برای حفظ مادر از مرگ یا بیماری کشندهای باشد، محلّ اشکال است؛ زیرا حفظ جان خود با گرفتن جان دیگری جایز نیست، مگر آنکه دیگری متعدّی محسوب شود؛ با توجّه به اینکه دفاع از جان خود در برابر متعدّی عقلاً و شرعاً جایز است، ولی آیا جنینی که جان مادر را تهدید میکند، متعدّی محسوب میشود؟ در این باره دو احتمال است: یکی آنکه متعدّی محسوب نمیشود؛ زیرا متعدّی بر کسی اطلاق میشود که سوء قصد دارد، در حالی که جنین فاقد قصد است و با این وصف، نمیتوان آن را متعدّی دانست و دیگری آنکه متعدّی محسوب میشود؛ چراکه برای صدق عنوان متعدّی، سوء قصد شرط نیست، بلکه سوء فعل به معنای تحقّق مصداق تعدّی کافی است؛ مانند جایی که دیوانهای حمله میآورد یا غافلی راه تنفّس را میبندد و حفظ جان خود جز با کشتن او ممکن نیست و قهراً نمیتوان به خاطر عدم سوء قصد او، تن به مرگ داد! آری، در چنین حالتی مادر نیز نسبت به جنین متعدّی محسوب میشود و کشتن او از باب دفاع جایز است، ولی برای جنین و نه برای دیگران؛ زیرا کشتن مادر برای دیگران در چنین حالتی ترجیح بلا مرجّح است که جایز نیست. این به معنای آن است که بنا بر قاعدهی دفاع، هر یک از مادر و جنین در چنین حالتی حق دارند که دیگری را بکشند و تبعاً ناتوانی جنین از استفاده از حقّ خود، مانع استفادهی مادر از حقّ خود نمیشود و با این وصف، برای مادر جایز است که در چنین حالتی جنین را سقط کند.
امّا آیا سقط جنین پس از پیدایش روح در آن، هرگاه بدون ضرورت شرعی و از روی عمد انجام شود، مستوجب قصاص است؟ در این باره دو احتمال است: یکی آنکه مستوجب قصاص است؛ چراکه جنین پس از پیدایش روح در آن، مصداق «النَّفْسَ» محسوب میشود و خداوند با اطلاق فرموده است: «وَکَتَبْنَا عَلَیْهِمْ فِیهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ» (مائده/ 45)؛ «و در آن بر آنان نوشتیم که نفس در برابر نفس (قصاص میشود)»؛ خصوصاً با توجّه به اینکه سقط جنین پس از پیدایش روح در آن، مستوجب دیهی کامل است و دیهی کامل به ازای قصاص تشریع شده است؛ چنانکه خداوند فرموده است: «وَمَنْ قَتَلَ مُؤْمِنًا خَطَأً فَتَحْرِیرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَدِیَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلَىٰ أَهْلِهِ إِلَّا أَنْ یَصَّدَّقُوا ۚ» (نساء/ 92)؛ «و هر کس مؤمنی را از روی خطا بکشد باید یک بردهی مؤمن را آزاد و یک دیه را به خانوادهی او تسلیم کند مگر اینکه ببخشند» و دیگری آنکه مستوجب قصاص نیست؛ زیرا «النَّفْسَ» در سخن خداوند اطلاق ندارد، بل منصرف به کسی است که از مادر زاده شده و دارای حیات مستقلّ است، در حالی که جنین از خون مادر تغذیه میکند و تبعاً دارای حیات مستقلّ نیست، بلکه تا پیش از تولّد جزئی از مادر محسوب میشود و با این وصف، اتلاف آن مانند اتلاف عضوی از مادر است؛ وانگهی وجوب دیهی کامل در سقط جنین پس از پیدایش روح در آن، ثابت نیست؛ با توجّه به اینکه روایات متواتر دیهی آن را تا پیش از تولّد، یک «غُرّه» دانستهاند که معادل حدّ اکثر صد دینار است؛ چنانکه یکی از یارانمان ما را خبر داد، گفت:
«سَأَلْتُ ٱلْمَنْصُورَ عَنْ دِیَةِ ٱلْجَنِینِ، فَقالَ: إِنْ کانَ نُطْفَةً فَعِشْرُونَ دِینَاراً وَ إِنْ کانَ عَلَقَةً فَأَرْبَعُونَ دِینَاراً وَ إِنْ کانَ مُضْغَةً فَسِتُّونَ دِینَاراً وَ إِنْ کانَ عِظاماً فَثَمَانُونَ دِینَاراً وَ إِنْ کانَ لَحْماً فَمِائَةُ دِینَارٍ حَتَّى یَسْتَهِلَّ فَإِذَا ٱسْتَهَلَّ فَٱلدِّیَةُ کَامِلَةٌ! قُلْتُ: إِنَّهُمْ یَقُولُونَ إِنَّ رَسُولَ ٱللّهِ صَلَّی ٱللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ قَضیٰ فِیهِ بِغُرَّةِ عَبْدٍ! قالَ: إِنَّ غُرَّةَ عَبْدٍ تَکُونُ بِعِشْرِینَ دِیناراً وَ تَکُونُ بِمِائَةِ دِینارٍ فَخُذْ ما آتَیْتُکَ فَإِنَّما آتَیْتُکَ مِنْ عَیْنٍ صافِیَةٍ لَمْ تُکَدِّرْها أَیْدِی ٱلنّاسِ»؛ «از جناب منصور دربارهی دیهی جنین پرسیدم، پس فرمود: اگر نطفه باشد بیست دینار و اگر علقه باشد چهل دینار و اگر مضغه باشد شصت دینار و اگر استخوان باشد هشتاد دینار و اگر گوشت (بر روی استخوان) باشد صد دینار است تا آن گاه که بانگ زند (یعنی زنده متولّد شود)، پس چون بانگ زد دیه کامل است! گفتم: آنها میگویند که رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم دربارهی آن به یک بردهی نوجوان حکم کرده است! فرمود: بردهی نوجوان گاهی به بیست دینار است و گاهی به صد دینار، پس چیزی که به تو دادم را اخذ کن؛ زیرا از چشمهای زلال به تو دادم که دستهای مردم آن را آلوده نکرده است»!
با این وصف، سقط جنین پس از پیدایش روح در آن، هرگاه بدون ضرورت شرعی و از روی عمد باشد، مستوجب قصاص نیست، بلکه مستوجب دیه و البته تعزیر است؛ چنانکه یکی از یارانمان ما را خبر داد، گفت:
«سَأَلْتُ ٱلْمَنْصُورَ عَنْ رَجُلٍ ضَرَبَ بَطْنَ ٱمْرَأَةٍ حامِلٍ فَأَسْقَطَتْ، قالَ: یَغْرِمُ دِیَتَهُ وَ یُضْرَبُ ضَرْباً شَدِیداً! قُلْتُ: أَفَلا یُقْتَلُ بِهِ إِذا کانَ حَیّاً فِی بَطْنِها؟! قالَ: لا لِأَنَّ لَهُ حَیاةً غَیْرَ مُسْتَقِلَّةٍ»؛ «از جناب منصور دربارهی مردی پرسیدم که بر شکم زنی باردار زد پس (جنینش را) سقط کرد، فرمود: دیهی آن را میپردازد و به سختی زده میشود! گفتم: آیا در برابر آن کشته نمیشود هرگاه (جنین) در شکم زن زنده بوده باشد؟! فرمود: نه؛ زیرا برای آن حیاتی غیر مستقل بوده است»!
خداوند را سپاس میگزاریم که ما را در برهوت حیرت و جهالت، از این آبشخور هدایت و علم بهرهمند فرموده است و از درگاهش مسئلت داریم که ما را قدردان این نعمت و شکرگزار آن قرار دهد، در حالی که هنوز برخی در خواب غفلت به سر میبرند و برخی دیگر در پی سرابها دوانند!