پرسش‌ها و پاسخ‌ها درباره منصور هاشمی خراسانی

پایگاه نشر پرسش‌های مردم درباره‌ی علامه منصور هاشمی خراسانی و مکتب بازگشت به اسلام و پاسخ آن‌ها

پرسش‌ها و پاسخ‌ها درباره منصور هاشمی خراسانی

پایگاه نشر پرسش‌های مردم درباره‌ی علامه منصور هاشمی خراسانی و مکتب بازگشت به اسلام و پاسخ آن‌ها

بسم الله الرحمن الرحیم.
ان شاء الله در این پایگاه به انتشار پرسش‌های مردم درباره‌ی حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی و کتاب بازگشت به اسلام و پاسخ آن‌ها از دفتر حفظ و نشر آثار ایشان خواهیم پرداخت.

لطفا پرسش شماره 192 مقدّمات با موضوع « یقین و ظن؛ حجّیّت روایات متواتر و عدم حجّیّت روایات واحد» ثبت شده توسط «فرهاد گلستان» در تاریخ 4 خرداد 1395 و پاسخ دفتر حفظ و نشر آثار علامه منصور هاشمی خراسانی؛ زمینه‌ساز عملی ظهور مهدی علیه السلام را بخوانید.

متن پرسش:

نظر نویسنده‌ی کتاب [بازگشت به اسلام] راجع به تواتر معنوی چیست؟

پاسخ بخش پاسخگویی به پرسش‌های دفتر حفظ و نشر آثار منصور هاشمی خراسانی:

مراد از «تواتر»، روایت حدیث به واسطه‌ی شماری از راویان است که اتّفاق آنان بر کذب یا خطا به اقتضای کثرت آنان و اختلاف اماکن و دواعی‌شان معقول نیست و از این جهت، موجب یقین عقلا به اصالت حدیث می‌شود، اما در اینکه روایت چه شماری از راویان، «تواتر» به شمار می‌رود، میان عالمان مسلمان اختلاف نظر وجود دارد. از ظاهر برخی عبارات علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی برداشت می‌شود که شمار معیّنی برای آنان نیست، بل روایت هر شماری از آنان که موجب یقین نوع عقلا می‌شود، «تواتر» به شمار می‌رود؛ چنانکه در پاسخ به پرسشی درباره‌ی «حدّ التّواتر» فرموده است: «ما یَسْتَیْقِنُ بِهِ عُقَلاءُ النّاس»؛ «چیزی که عقلای مردم با آن یقین پیدا می‌کنند» (گفتار 13) و ابتدائاً از تعیین شماری برای راویان آن خودداری فرموده و در گفتاری دیگر، «یقین شخصی» را نیز برای آن کافی دانسته و فرموده است: «فَمَنْ أَتاهُ شَیْءٌ مِنَ ٱلرَّسُولِ فَأَیْقَنَهُ فَلْیُطِعْهُ»؛ «پس هر کس چیزی از پیامبر برای او آمد و به آن یقین یافت، پس باید از آن اطاعت کند» (گفتار 39، فقره‌ی 5)، هر چند صریح در این معنا نیست و می‌تواند بر «یقین نوعی» حمل شود یا از بابی دیگر جز تواتر باشد.

با این حال، از برخی عبارات دیگر آن جناب دانسته می‌شود که حدّ اقلّ «تواتر»، روایتی است که دست کم چهار مرد عادل در هر طبقه آن را روایت کرده باشند، مشروط به اینکه از سویی در مضمون آن اختلاف نکرده باشند اگرچه در الفاظ آن اختلاف کرده باشند و از سویی دیگر با یکدیگر به نحوی همنشین نبوده باشند که به اخذ از یکدیگر یا تبانی با هم متّهم باشند؛ چنانکه در روایت عبد السّلام بن عبد القیّوم بلخی از آن جناب آمده است:

<قلتُ: و ما حَدُّ التَّواتُر؟ قال: ما یَسْتَیْقِنُ بِهِ عُقَلاءُ النّاس! قلتُ: و کَمْ ذا؟ قال: أَرْبَعَةُ رِجالٍ ذَووا عَدْلٍ إذا لَمْ یَخْتَلِفُوا، کَما قالَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ: «لَوْلَا جَاءُوا عَلَیْهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ ۚ فَإِذْ لَمْ یَأْتُوا بِالشُّهَدَاءِ فَأُولَٰئِکَ عِنْدَ اللَّهِ هُمُ الْکَاذِبُونَ»! قُلْتُ: رُبَّما یَخْتَلِفُونَ فی أَلْفاظِهِمْ و المَعْنِیُّ واحِدٌ! قالَ: لا بَأسَ بِهِ و لا یَکُونَ بَعْضُهُمْ قُرَناءَ بَعْضٍ فَیُتَّهَمُوا فی رِوایَتِهِمْ>؛ <گفتم: حدّ تواتر چیست؟ فرمود: چیزی که عقلای مردم با آن یقین پیدا می‌کنند! گفتم: آن چند نفر است؟ فرمود: چهار مرد عادل هنگامی که با یکدیگر اختلاف نکرده باشند؛ چنانکه خداوند بلندمرتبه فرموده است: «چرا چهار شاهد بر آن نیاوردند؟! پس چون چهار شاهد بر آن نیاوردند، آنان نزد خداوند دروغگویان هستند!» (نور/ 13) گفتم: چه بسا آنان در الفاظ خود اختلاف کرده‌اند، ولی معنا یکی است! فرمود: اشکالی ندارد و برخی‌شان همنشین برخی دیگر نباشند تا در روایت‌شان (به اخذ از یکدیگر یا تبانی با هم) متّهم شوند!>.

البته باید توجّه داشت که مراد آن جناب از این گفتار، تعیین حدّ اقلّ تواتر بر بنیاد حس و استشهاد به آیه به مثابه‌ی یک مؤیّد است؛ به این معنا که بنا بر حس و با توجّه به ظهور آیه، روایتی کمتر از این حد، یقین‌آور نیست و تبعاً متواتر محسوب نمی‌شود، نه آنکه هر روایتی در این حد، لزوماً یقین‌آور است و متواتر محسوب می‌شود؛ چراکه نظر به صدر گفتار آن جناب، ملاک اصلیِ تواتر، «ما یَسْتَیْقِنُ بِهِ عُقَلاءُ النّاس»؛ «چیزی که عقلای مردم با آن یقین پیدا می‌کنند» است و آن ممکن است در برخی موارد بیشتر از این حد باشد، ولی در هر حال ممکن نیست که کمتر از این حد باشد؛ زیرا محسوس است که عقلای مردم با چیزی کمتر از این حد یقین پیدا نمی‌کنند؛ چنانکه آیه نیز چیزی کمتر از این حد را در حکم کذب دانسته است.

وانگهی از گفتار آن جناب دانسته می‌شود که «تواتر معنوی» نیز حجّیّت دارد و مراد از آن، روایت یک مضمون مشابه با الفاظی متفاوت به واسطه‌ی شماری از راویان است که اتّفاق آنان بر کذب یا خطا به اقتضای کثرت آنان و اختلاف اماکن و دواعی‌شان معقول نیست و از این جهت، موجب یقین عقلا به اصالت آن مضمون می‌شود، هر چند به الفاظ راویانش یقین نداشته باشند. به نظر می‌رسد که بیشتر روایات متواتر، دارای همین نوع از تواتر هستند و روایاتِ دارای تواتر لفظی انگشت‌شمارند.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی