4.عقاید: شناخت خلیفهی خداوند در زمین؛ احوال پیامبران و شؤون آنان
لطفا پرسش شماره 195 عقاید با موضوع «شناخت خلیفهی خداوند در زمین؛ احوال پیامبران و شؤون آنان» ثبت شده توسط «رضا راضی » در تاریخ 5 خرداد 1395 و پاسخ دفتر حفظ و نشر آثار علامه منصور هاشمی خراسانی؛ زمینهساز عملی ظهور مهدی علیه السلام را بخوانید.
متن پرسش:
پاسخ بخش پاسخگویی به پرسشهای دفتر حفظ و نشر آثار منصور هاشمی خراسانی:
دربارهی اینکه نسل آدم علیه السّلام با چه ازدواجی توسّط فرزندان او ادامه یافت، میان عالمان مسلمان اختلاف است؛ به این ترتیب که بیشتر آنان معتقدند فرزندان او به حکم ضرورت از طریق ازدواج با یکدیگر به نسل او ادامه دادند و برخی دیگر معتقدند که چنین ضرورتی وجود نداشت؛ چراکه ممکن بود خداوند برای پسران آدم علیه السّلام همسرانی از میان جنّیان و زنان بهشتی برگزیند تا نسل او بدون ازدواج فرزندانش با هم ادامه یابد؛ چنانکه روایاتی با این مضمون از اهل بیت رسیده است (نگاه کنید به: مجلسی، بحار الأنوار، ج11، ص223). با این حال، انصاف آن است که اعتقاد گروه نخست با ظاهر کتاب خداوند سازگارتر است؛ چراکه در کتاب خداوند آمده است: «خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا کَثِیرًا وَنِسَاءً ۚ» (نساء/ 1)؛ «شما را از یک تن آفرید و از او همسرش را خلق کرد و از آن دو مردان و زنان بسیاری را پدید آورد» و متبادر از آن عدم دخالت کسی جز آن دو و فرزندانشان در ادامهی نسل است؛ همچنانکه روایاتی نیز در تأیید این اعتقاد از اهل بیت رسیده است؛ مانند روایت صریح و صحیحی که عبد الله بن جعفر حمیری (د.304ق) در کتاب قرب الإسناد (ص366) از احمد بن محمّد بن ابی نصر نقل کرده است که گفت: «سَأَلْتُهُ [یَعْنِی علیَّ بْنَ موسَی ٱلرِّضا] عَنِ ٱلنَّاسِ کَیْفَ تَناسَلُوا مِنْ آدَمَ صَلَّى ٱللّهُ عَلَیْهِ؟ فَقالَ: حَمَلَتْ حَوّاءُ هابِیلَ وَ أُخْتاً لَهُ فِی بَطْنٍ، ثُمَّ حَمَلَتْ فِی ٱلْبَطْنِ ٱلثّانِی قابِیلَ وَ أُخْتاً لَهُ فِی بَطْنٍ، فَتَزَوَّجَ هابِیلُ ٱلّتِی مَعَ قابِیلَ وَ تَزَوَّجَ قابِیلُ ٱلّتِی مَعَ هابِیلَ، ثُمَّ حَدَثَ ٱلتَّحْرِیمُ بَعْدَ ذٰلِکَ»؛ «از آن حضرت [یعنی علیّ بن موسی الرّضا] دربارهی مردم پرسیدم که چگونه از آدم صلّی الله علیه تناسل یافتند؟ فرمود: حواء در یک شکم به هابیل و خواهر او باردار شد، سپس در شکم دوم به قابیل و خواهر او باردار شد، پس هابیل با دختری که همراه قابیل بود ازدواج کرد و قابیل با دختری که همراه هابیل بود ازدواج کرد و سپس تحریم بعد از آن پیدا شد»؛ در حالی که عقیدهی دوم بسیار بعید و تکلّفآمیز است؛ چراکه بر خلاف طبیعت، عادت و ظاهر کتاب خداوند است؛ با توجّه به اینکه امکان آمیزش انسان و جن با نظر به اختلاف نوع آن دو ثابت نیست و در صورت امکان نیز ممکن است مانند آمیزش انسان و حیوان باشد که منجر به توالد نمیشود و به فرض که منجر به توالد شود نیز حرام است و بعید نیست که حرمت آن از حرمت آمیزش برادر و خواهر بیشتر باشد؛ چنانکه خداوند مشارکت شیطان در فرزندان آدم را از مهمترین اهداف او دانسته و فرموده است: «وَشَارِکْهُمْ فِی الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ» (إسراء/ 64)؛ «و با آنان در اموال و اولاد مشارکت کن» و با این وصف، بسیار بعید است که خداوند خود آن را تجویز کرده باشد؛ خصوصاً با توجّه به اینکه چنین مشارکتی مستلزم اختلال نسب آدمیان و اختلاط آن با نسب جنّیان و به معنای نیمهجن بودن انسانها است که قابل التزام نیست و به این ترتیب، توالی فاسد آن از توالی فاسد ازدواج فرزندان آدم با هم بیشتر است؛ فارغ از اینکه اشکال را نیز برطرف نمیکند؛ چراکه چنین اشکالی دربارهی ادامهی نسل جنّیان نیز وجود دارد و توجیه آن با الگوی مشابه، مستلزم تسلسل است؛ همچنانکه اختیار همسرانی برای پسران آدم علیه السلام از میان زنان بهشتی نیز در صورتی ممکن است که تولّد انسان از زنان بهشتی ممکن باشد، در حالی که امکان آن ثابت نیست و شاهدی نیز در کتاب خداوند برای آن یافت نمیشود.
آری، ممکن است که خداوند برای فرزندان آدم علیه السّلام همسرانی از خاک آفریده باشد، چنانکه برای خود او نیز -بنا بر نظر معقولتر- همسری از خاک آفرید؛ جز آنکه این نیز صرفاً در حدّ امکان است و دلیلی برای آن وجود ندارد، بل با ظاهر کتاب خداوند که تنها دربارهی آفرینش آدم علیه السّلام از خاک به مثابهی خصوصیّتی برای او سخن گفته، ناسازگار است. با این وصف، میتوان نتیجه گرفت که قویترین احتمال در این باره عقیدهی مشهور مسلمانان است؛ خصوصاً با لحاظ اینکه ازدواج خواهر و برادر بنا بر حکم شرع حرام شده و تبعاً در صورتی که چنین حکمی برای فرزندان آدم علیه السّلام نبوده باشد، اصلاً برای آنان حرمتی نداشته است تا نیاز به این تکلّفات داشته باشد و فرزندان ناشی از آن مشروع بودهاند.
تعلیق شماره: | 1 |
|
تاریخ تعلیق: | 1395/3/13 |
آدم و حوا غیر از هابیل و قابیل و خواهرانشان فرزندان دیگری هم داشتهاند. آیا آنها هم به مثل هابیل و قابیل با خواهران دیگر ازدواج کردهاند؟ آیا آدم و حوا هم پدر و مادری از جنس آدمهای قبلی داشتهاند؟ برخی معتقدند بر اساس اصول عقلی و علمی باید پدر و مادری میداشتهاند و اینکه گفته میشود مستقیم از گل آفریده شدهاند از اسراییلیات است! و معتقدند قبل و همزمان با آدم و حوا آدمهای دیگری بودهاند که آدم و حوا از آنها هستند، ولی شرایط به گونهای بوده که تکامل ژنتیکی ایجاد شده و آدم و حوا انسانهای برگزیده شدهاند. استدلال این افراد آیهی 33 سوره آل عمران است که میفرماید خداوند آدم و ... را برگزید بر جهانیان و این نشان میدهد که همزمان و قبل و بعد از ایشان باید آدمهای دیگری باشند الله اعلم.
پاسخ به تعلیق: | 1 | تاریخ پاسخ به تعلیق: | 1395/3/23 |
کسانی که با اعتماد به برخی دستاوردهای دانش تجربی، اخبار قطعی و صریح دین را انکار یا تأویل میکنند، کار درستی انجام نمیدهند؛ چراکه دانش تجربی به اقتضای اتّکائش بر تجارب محدود و متعارض دانشمندان، همواره ناقص و در معرض تحوّل بوده، در حالی که دین به اقتضای اتّکائش بر وحی، از کمال و ثبات کافی برخوردار است و با این وصف، اخبار قطعی و صریح دین به مراتب از دستاوردهای دانش تجربی قابل اعتمادتر است، مگر در نظر مادّهگرایان که وحی را باور ندارند یا از سنخ سایر تجارب بشری و بیارتباط با غیب میپندارند. بر این اساس، تردیدی نیست که آدم علیه السّلام نخستین بشر بوده و از خاک آفریده شده و پدر انسانهای کنونی است و تبعاً پدر و مادری نداشته است؛ چراکه خداوند با قطعیّت و صراحت از آن خبر داده و به عنوان نمونه، فرموده است: «وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسَانِ مِنْ طِینٍ» (سجده/ 7)؛ «(خداوند) آفرینش انسان را از گل آغاز کرد» و فرموده است: «وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ» (حجر/ 26)؛ «هرآینه ما انسان را از گل خشکیدهای (برگرفته) از گل تیرهرنگ کهنهای آفریدهایم» و فرموده است: «وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ طِینٍ» (مؤمنون/ 12)؛ «هرآینه ما انسان را از چکیدهای از گل آفریدهایم» و فرموده است: «خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ کَالْفَخَّارِ» (الرحمن/ 14)؛ «انسان را از گل خشک شدهای مانند سفال آفرید» و فرموده است: «إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ إِنِّی خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ طِینٍ فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ» (ص/ 71 و 72)؛ «هنگامی که پروردگارت به فرشتگان گفت: من آفرینندهی بشری از گل هستم؛ پس چون او را برابر کردم و از روحم در آن دمیدم برای او به سجده بیفتید» و فرموده است: «إِنَّ مَثَلَ عِیسَىٰ عِنْدَ اللَّهِ کَمَثَلِ آدَمَ ۖ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ» (آل عمران/ 59)؛ «هرآینه مثل عیسی نزد خداوند مثل آدم است که او را از خاک آفرید، سپس به او فرمود باش، پس شد» و فرموده است: «وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَکُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ إِذَا أَنْتُمْ بَشَرٌ تَنْتَشِرُونَ» (روم/ 20)؛ «و از آیات او آن است که شما را از خاک آفرید، پس ناگاه بشری شدید که گسترش مییابید» و فرموده است: «یَا بَنِی آدَمَ لَا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطَانُ کَمَا أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ» (أعراف/ 27)؛ «ای فرزندان آدم! مبادا شیطان شما را بفریبد همان طور که پدر و مادرتان را از بهشت بیرون کرد» و روشن است که این آیات و آیات مشابه دیگر، صریح در این معنا هستند، تا حدّی که انکار آن با وجود صراحت آنها، انکار ضروری اسلام و از مصادیق ارتداد یا نفاق است؛ خصوصاً با توجّه به اینکه آفرینش چیزی از گل و سپس دمیدن روح در آن، کاری است که به اذن خداوند توسّط عیسی علیه السّلام نیز انجام شده؛ چنانکه خداوند به نقل از او فرموده است: «أَنِّی أَخْلُقُ لَکُمْ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ فَأَنْفُخُ فِیهِ فَیَکُونُ طَیْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ ۖ» (آل عمران/ 49)؛ «هرآینه من برای شما از گل چیزی به شکل پرنده میسازم و سپس در آن میدمم، پس به اذن خداوند پرنده میشود» و این میتواند نمونهای عینی و مشابه برای آفرینش آدم علیه السّلام باشد.
امّا آیهی «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَىٰ آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِیمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِینَ» (آل عمران/ 33)؛ «هرآینه خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برگزید»، منافاتی با سایر آیات ندارد؛ زیرا مراد از برگزیدگی در آن، برگزیدگی برای خلافت خداوند در زمین است که میان آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران مشترک است؛ چنانکه خداوند دربارهی آدم علیه السّلام فرموده است: «وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً ۖ» (بقره/ 30)؛ «هنگامی که پروردگارت به فرشتگان گفت: من در زمین خلیفهای را قرار دهندهام» و روشن است که برگزیدگی آدم علیه السّلام برای خلافت خداوند در زمین، نسبت به سایر مخلوقات خداوند مانند فرشتگان بود که به سجده کردن برای او مأمور شدند و از همین رو، سبب حسادت ابلیس شد.
البته این به معنای آن نیست که پیش از آدم علیه السلام حیواناتی «انساننما» (دارای شباهت ظاهری به انسان) وجود نداشتهاند؛ چراکه وجود چنین حیواناتی عقلاً ممکن است و در شرع نیز نفی نشده است، ولی وجود آنها به معنای این نیست که آدم علیه السّلام از نسل آنها پدید آمده است؛ زیرا کسی که آدم علیه السّلام را آفریده، خبر داده که او نخستین «انسان» بوده و از خاک آفریده شده و پدر انسانهای کنونی است و پدر و مادری نداشته است و تردیدی نیست که آفرینندهی او از دیگران دربارهی او آگاهتر است؛ چنانکه فرموده است: «أَلَا یَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ» (ملک/ 14)؛ «آیا کسی که آفریده است نمیداند؟! در حالی که او باریکبین آگاه است» و فرموده است: «مَا أَشْهَدْتُهُمْ خَلْقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَا خَلْقَ أَنْفُسِهِمْ وَمَا کُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُدًا» (کهف/ 51)؛ «من آنها را به هنگام آفرینش آسمانها و زمین و به هنگام آفرینش خودشان حاضر نساختم و هرگز گمراهان را بازوی خود قرار ندادم». بنابراین، پیش از آدم علیه السّلام انسانی در زمین وجود نداشته، ولی ممکن است که حیواناتی «انساننما» وجود داشته باشند و پیش از آدم علیه السّلام یا پس از او منقرض شده باشند، اما آیا در صورت انقراض آنها پس از او، ممکن است میان آنها و برخی انسانها رابطهی جنسی برقرار شده باشد؟ ممکن است؛ چراکه رابطهی جنسی میان انسانها و حیوانات غیر مشابه نیز امکان دارد و از این رو، حرام است و با این وصف، در صورت وجود حیواناتی «انساننما» در زمان انسانها، برقرار شدن رابطهی جنسی میان آنها بسیار محتمل بوده، امّا آیا ممکن است نسلی از این رابطهی جنسی پدید آمده باشد؟ در صورت وجود تشابه کافی میان بدن آنها ممکن است، ولی نه به اندازهای که بتوان انسانهای کنونی را ناشی از چنین رابطهای دانست، بل به اندازهای بسیار ناچیز که نمیتواند اطلاق «بنی آدم» بر انسانهای کنونی را مخدوش کند؛ چنانکه حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی در ضمن گفتاری در این باره، پس از تأیید وجود چنین حیواناتی و وقوع رابطهی جنسی میان آنها و برخی انسانها فرموده است: «ٱلنَّاسُ کُلُّهُمْ بَنُو آدَمَ إِلّا یَأجُوجُ وَ مَأجُوجُ»؛ «مردم همگی فرزندان آدم هستند، مگر یأجوج و مأجوج» و از اینجا دانسته میشود که شمار اندکی از مردم در اثر رابطهی جنسی میان انسانها و انساننمایان پدید آمدهاند و اکثریّت مطلق آنان در اثر رابطهی جنسی میان انسانها پدید آمدهاند و تبعاً «بنی آدم» محسوب میشوند.