3.عقاید: ایمان و کفر؛ شناخت کفر، شرک، نفاق، ارتداد و فسق
لطفا پرسش شماره 219 عقاید با موضوع «ایمان و کفر؛ شناخت کفر، شرک، نفاق، ارتداد و فسق» ثبت شده توسط «احمد» در تاریخ 3 مرداد 1395 و پاسخ دفتر حفظ و نشر آثار علامه منصور هاشمی خراسانی؛ زمینهساز عملی ظهور مهدی علیه السلام را بخوانید.
متن پرسش:
خداوند به شما توفیق عطا نماید.
پاسخ بخش پاسخگویی به پرسشهای دفتر حفظ و نشر آثار منصور هاشمی خراسانی:
کسانی که واقعاً امیر المؤمنین علیّ بن ابی طالب یا یکی دیگر از بندگان خدا را خدا میپندارند، کافر هستند؛ چنانکه فرموده است: «مَا
کَانَ لِبَشَرٍ أَنْ یُؤْتِیَهُ اللَّهُ الْکِتَابَ وَالْحُکْمَ
وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ یَقُولَ لِلنَّاسِ کُونُوا عِبَادًا لِی مِنْ دُونِ
اللَّهِ وَلَٰکِنْ کُونُوا رَبَّانِیِّینَ بِمَا کُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ
الْکِتَابَ وَبِمَا کُنْتُمْ تَدْرُسُونَ وَلَا یَأْمُرَکُمْ أَنْ
تَتَّخِذُوا الْمَلَائِکَةَ وَالنَّبِیِّینَ أَرْبَابًا ۗ أَیَأْمُرُکُمْ
بِالْکُفْرِ بَعْدَ إِذْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ» (آل عمران/ 79 و 80)؛ «هیچ
بشری را نمیرسد که خداوند به او کتاب و حکمرانی و نبوّت بدهد، سپس به
مردم بگوید که بندگانی برای من جز خداوند باشید، بلکه خداپرستانی باشید
بدان سان که کتاب را میآموختید و بدان سان که درس میخواندید و نه اینکه
شما را امر کند که فرشتگان و پیامبران را خدایانی بگیرید! آیا شما را به
کفر امر میکند پس از اینکه شما مسلمان هستید؟!». با این وصف، دوستی
با آنان مانند دوستی با سایر کافران جایز نیست، بلکه برائت از آنان مانند
برائت از سایر کافران واجب است؛ چنانکه خداوند فرموده است: «یَا
أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْکَافِرِینَ أَوْلِیَاءَ
مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ ۚ أَتُرِیدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ
عَلَیْکُمْ سُلْطَانًا مُبِینًا» (نساء/ 144)؛ «ای کسانی که ایمان آوردید! کافران را دوستانی جز مؤمنان نگیرید! آیا میخواهید که برای خداوند بر ضدّ خود حجّتی آشکار قرار دهید؟!»؛ همچنانکه ازدواج با آنان جایز نیست، تا آن گاه که اسلام آورند؛ چنانکه خداوند فرموده است: «وَلَا
تَنْکِحُوا الْمُشْرِکَاتِ حَتَّىٰ یُؤْمِنَّ ۚ وَلَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ
خَیْرٌ مِنْ مُشْرِکَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْکُمْ ۗ وَلَا تُنْکِحُوا
الْمُشْرِکِینَ حَتَّىٰ یُؤْمِنُوا ۚ وَلَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَیْرٌ مِنْ
مُشْرِکٍ وَلَوْ أَعْجَبَکُمْ ۗ أُولَٰئِکَ یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ ۖ» (بقره/ 221)؛ «و
با زنان مشرک ازدواج نکنید تا آن گاه که ایمان آورند و هرآینه کنیزی مؤمن
بهتر از زنی مشرک است اگرچه شما را خوش آمده باشد و به ازدواج با مردان
مشرک در نیاورید تا آن گاه که ایمان آورند و هرآینه بردهای مؤمن بهتر از
مردی مشرک است اگرچه شما را خوش آمده باشد، آنان به سوی آتش دعوت میکنند»؛ همچنانکه خوردن و آشامیدن از ظروف آنان پیش از شستوشو جایز نیست؛ چراکه آنان نجس هستند؛ چنانکه خداوند فرموده است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ» (توبه/ 26)؛ «ای کسانی که ایمان آوردید! جز این نیست که مشرکان نجس هستند»!
هر چند دعوت آنان به اسلام که امیر المؤمنین علیّ بن ابی طالب بر آن زندگی
کرد و شهید شد، واجب کفایی است؛ چنانکه خداوند فرموده است: «وَلْتَکُنْ
مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ
وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ ۚ وَأُولَٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» (آل عمران/ 104)؛ «و باید از شما گروهی باشند که به سوی خیر دعوت میکنند و به معروف امر و از منکر نهی مینمایند و آنان همانا رستگارانند»! آری، مجازات این غالیان پس از دعوت، در
صورتی که خلیفهی خداوند در زمین حاکم شود، إعدام است؛ چنانکه یکی از
یارانمان ما را خبر داد، گفت: «سَأَلْتُ
ٱلْمَنْصُورَ عَنِ ٱلْغُلُوِّ فِی ٱلدِّینِ ما هُوَ؟ فَقالَ: هُوَ أَنْ
تَقُولَ فِیهِ فَوْقَ ما قالَ ٱللّهُ وَ رَسُولُهُ! قُلْتُ: فَٱلْغالِی
کافِرٌ؟ قالَ: إِذا قالَ فِی ٱلدِّینِ ما یُناقِضُ أَصْلَهُ فَهُوَ کافِرٌ
وَ إِلّا فَضالٌّ مُبْتَدِعٌ! قُلْتُ: فَما حَدُّ ٱلْغالِی إِذا کانَ
کافِراً؟ قالَ: حَدُّهُ حَدُّ ٱلْمُرْتَدِّ! أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ
عَلِیّاً جِیءَ بِقَوْمٍ یَقُولُونَ بِرُبُوبِیَّتِهِ فَٱسْتَتابَهُمْ
فَلَمّا أَبَوْا أَن یَتُوبُوا قَتَلَهُمْ؟ قُلْتُ: إِنَّهُمْ یَقُولُونَ
إِنَّهُ أَحْرَقَهُمْ بِٱلنّارِ وَ ما کانَ یَنْبَغِی لَهُ! قالَ: وَٱللّهِ
لَوْ مَزَّقَهُمْ کُلَّ مُمَزَّقٍ ثُمَّ أَطْعَمَهُمُ ٱلْکِلابَ لَکانَ
یَنْبَغِی لَهُ وَ إِنَّما أَحْرَقَهُمْ بِٱلنّارِ غَضَباً لِلّهِ
لِیُحْرِقَ أَصْلَ ٱلْغُلُوِّ فِیهِ وَ کانَ وَٱللّهِ إِمامَ
ٱلْمُتَّقِینَ! قُلْتُ: أَلَمْ یَکُنِ ٱبْنُ عَبّاسٍ مِمَّنْ یَقُولُ لا
یَنْبَغِی لَهُ؟! قالَ: عَفَی ٱللّهُ عَنِ ٱبْنِ عَبّاسٍ! فَقَدْ کانَ
یَعْلَمُ أَنَّ رَسُولَ ٱللّهِ صَلَّی ٱللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ
عَهِدَ إِلَیْهِ فِی أَصْغَرَ مِنْ ذٰلِکَ!»؛ «از
جناب منصور دربارهی غلو در دین پرسیدم که چیست؟ پس فرمود: این است که
دربارهاش فراتر از چیزی که خداوند و پیامبرش گفتهاند بگویی! گفتم: پس غلو
کننده کافر است؟ فرمود: هرگاه دربارهی آن چیزی بگوید که با اصل آن تناقض
دارد کافر است وگرنه گمراهی بدعتگذار است! گفتم: با این وصف، حدّ غلو
کننده هرگاه کافر باشد چیست؟ فرمود: حدّ او حدّ مرتدّ است! آیا نمیدانی که
به نزد علی گروهی را آوردند که قائل به ربوبیّت او بودند، پس از آنان
خواست که توبه کنند، پس چون از توبه کردن سر باز زدند آنان را کشت؟ گفتم:
اینان میگویند که او آنان را با آتش سوزاند، در حالی که (این کار) برای او
شایسته نبود! فرمود: به خدا سوگند اگر آنان را تکّه تکّه میکرد و سپس به
سگها میخوراند برای او شایسته بود و جز این نیست که آنان را از روی خشمی
برای خدا با آتش سوزاند تا ریشهی غلو دربارهی خود را بسوزاند و او به خدا
سوگند پیشوای پرهیزکاران بود! گفتم: آیا ابن عبّاس از کسانی نبود که
میگفتند (این کار) برای او شایسته نبود؟! فرمود: خدا ابن عبّاس را
ببخشاید! هرآینه میدانست که رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم
دربارهی چیزی کوچکتر از این با او عهد کرده بود»!