9.مقدّمات:علم و جهل؛ موانع تحصیل علم (تقلید، تعصّب، تکبّر، خرافهگرایی و ...)
لطفا پرسش شماره 175 مقدّمات با موضوع «علم و جهل؛ موانع تحصیل علم (تقلید، تعصّب، تکبّر، خرافهگرایی و ...)» ثبت شده توسط «عاطفه وفا» در تاریخ 19 فروردین 1395 و پاسخ دفتر حفظ و نشر آثار علامه منصور هاشمی خراسانی؛ زمینهساز عملی ظهور مهدی علیه السلام را بخوانید.
متن پرسش:
آیا استخاره جایز است؟
استخاره باید توسط شخصی خاص و ساعتی خاص انجام شود؟
استخاره در چه اموری جایز است؟
پاسخ بخش پاسخگویی به پرسشهای دفتر حفظ و نشر آثار منصور هاشمی خراسانی:
«استخاره» در لغت
به معنای طلب خیر کردن و در روایات اسلامی به معنای طلب خیر کردن از خداوند
پیش از انجام کاری است که بیم خیر نبودن آن میرود و با این معنا، از
مصادیق «دعا» شمرده میشود که کار بسیار خوب و پسندیدهای است، ولی
«استخاره» در عرف اهل تشیّع از این معنا خارج شده و معنای «تفأل به کتاب
خداوند» یافته است که اصلی در روایات اسلامی ندارد، بلکه در برخی از آنها
مورد نهی قرار گرفته و آن به این صورت است که مصحف را بگشایند و نخستین
آیهای که ببینند را به فال نیک یا بد بگیرند و بر اساس آن عملی را انجام
دهند یا ترک نمایند، در حالی که روشن است رسول خدا صلّی الله علیه و آله و
سلّم و هیچ یک از صحابه و اهل بیت او چنین کاری را انجام ندادهاند، بلکه
بعید نیست چنین کاری از مصادیق «استقسام بالأزلام» باشد که عملی جاهلی است و
در کتاب خداوند «فسق» شمرده شده است (مائده/ 3)؛ همچنانکه از جهت به فال
بد گرفتن برخی آیات، «طیره» شمرده میشود که در کتاب خداوند مردود است
(اعراف/ 131؛ نمل/ 47؛ یس/ 19) و تبعاً رسول خدا صلّی الله علیه و آله و
سلّم نیز -بنا بر روایات متواتر در منابع فریقین- آن را بیاعتبار دانسته
است (مسند احمد، ج2، ص266 و ج3، ص118؛ صحیح البخاری، ج7، ص27؛ صحیح مسلم،
ج7، ص33؛ سنن ابن ماجه، ج2، ص1170؛ سنن أبی داود، ج2، ص232؛ سنن الترمذی،
ج3، ص85؛ کلینی، الکافی، ج8، ص196؛ ابن بابوبه، من لا یحضره الفقیه، ج2،
ص266) و با این وصف، خبر واحد، ضعیف و متناقضی که ابو جعفر طوسی (د.460ق)
در کتاب تهذیب الأحکام (ج3، ص310) از مردی مجهول به نام الیسع قمی روایت
کرده و تنها دلیل جواز چنین عملی است، قابل قبول نیست. آری، چنین عملی از
برخی حاکمان بنی امیّه مانند ولید بن یزید بن عبد الملک (د.128ق) نقل شده
است که مصحف را گشود و با آیهی «وَاسْتَفْتَحُوا وَخَابَ کُلُّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ» (ابراهیم/ 15) مواجه شد؛ پس به خشم آمد و آن را هدف قرار داد و به قدری بر آن تیر زد که آن را پاره کرد و سپس خطاب به آن سرود: «أَتُوعِدُ
کُلَّ جَبّارٍ عَنیدٍ/ فَها أنا ذاکَ جَبّارٌ عنیدُ/ إذا لاقَیتَ رَبَّکَ
یَومَ حَشرٍ/ فَقُل یا رَبِّ خَرَّقَنِی الوَلیدُ»؛ «آیا هر جبّار
عنید را میترسانی؟! پس من همان جبّار عنید هستم! هنگامی که پروردگارت را
در روز حشر دیدی بگو: خدایا! ولید من را پاره کرد!» (مسعودی، مروج الذهب،
ج3، ص216؛ مقریزی، إمتاع الأسماع، ج12، ص281؛ اتابکی، النّجوم الزاهرة،
ج1، ص299؛ ابن عماد، شذرات الذّهب، ص169)، ولی واضح است که عمل چنین زندیق
خبیثی دلالتی بر جواز تفأل به کتاب خداوند یا رواجش در میان سلف صالح
ندارد، بلکه چه بسا بر خلاف آن دو دلالت داشته باشد. حاصل آنکه «استخاره» به معنای دعا و طلب
خیر از خداوند پیش از انجام کاری که بیم خیر نبودن آن میرود، بسیار خوب و
پسندیده است و مورد اهتمام و توصیهی سلف صالح بوده است، ولی «تفأل به کتاب
خداوند» در قالب گشودن مصحف و به فال نیک یا بد گرفتن آیاتی از آن، عملی
خرافی و جاهلی است که مانند برخی دیگر از اعمال خرافی و جاهلی در میان اهل
تشیّع رواج یافته و به فتنهای برای آنان تبدیل شده و تا حدّی جنبهی افراط
یافته است که برخی از آنان، برای شناخت حق و باطل نیز به کتاب خداوند
تمسّک نمیکنند، بلکه تفأل میکنند و پس از شناخت حق نیز برای قبول و یاری
آن که امر اکید کتاب خداوند است، در پی فالگیری میگردند که برای آنان از
کتاب خداوند فال بگیرد تا بدانند که آیا حق را بپذیرند و یاری کنند یا نه!
بدون شک این انحراف بزرگی است که در میان اهل تشیّع رواج یافته است و
عالمانشان نیز به جای نهی آنان از آن، بر آن دامن میزنند، همان طور که به
برخی دیگر از انحرافات آنان دامن میزنند، بلکه خود به مرجع آنان در آن و
بزرگترین فالگیران تبدیل شدهاند! از خداوند مهربان مسئلت داریم که همهی
مسلمانان جهان را با فریاد رسای بندهی صالحش علامه منصور هاشمی خراسانی
حفظه الله تعالی از خواب غفلت بیدار کند، تا همهی بدعتها و خرافات دوران
فترت را وا گذارند و در نور کتاب او و سنّت متواتر پیامبرش، به سوی اسلام
خالص و کامل بازگردند و برای درک حضور امام مهدی علیه السّلام و اصلاحات
جهانی او آماده شوند.