6.عقاید: شناخت خداوند؛ وجود خداوند و توحید او
لطفا پرسش شماره 178 عقاید با موضوع «شناخت خداوند؛ وجود خداوند و توحید او» ثبت شده توسط «مشتاق امام مهدی» در تاریخ 31 فروردین 1395 و پاسخ دفتر حفظ و نشر آثار علامه منصور هاشمی خراسانی؛ زمینهساز عملی ظهور مهدی علیه السلام را بخوانید.
متن پرسش:
سلام بر شاگردان بزرگمرد تاریخ زمان عالم ربّانی منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی
چندی پیش عدّهای را دیدم که بر سر نظریهی داروین بحث میکنند و آن را با اسلام میسنجند!! و من متحیّر ماندم که این برادران مسلمان قرائتهای مختلفی از قرآن و حدیث بیان میکردند که طرفداران نظریهی داروین غیر عقلی و غیر منطقی میدانستند!! حال اگر عالم ربّانی در مورد نظریهی داروین سخنی دارند بفرمایید.
پاسخ بخش پاسخگویی به پرسشهای دفتر حفظ و نشر آثار منصور هاشمی خراسانی:
عقیدهی داروین
مبتنی بر شواهدی زیستشناسانه و استقرائی است که نشان میدهد پیدایش
موجودات به صورت تکاملی و تدریجی انجام شده و از اصلی واحد و مشترک نشأت
گرفته و این عقیدهای است که در کلّیّت خود اشکالی ندارد و با عقل و دین
سازگار است؛ چراکه از یک سو عقل پیدایش موجودات به صورت تکاملی و تدریجی را
مشاهده میکند و به عنوان نمونه میبیند که گیاهان از بذری بیجان جوانه
میزنند و سر از خاک بیرون میآورند و به تدریج تکامل مییابند تا آنکه به
کمال خود میرسند و سپس در سیری قهقرایی به سوی ضعف و خشکی میل میکنند تا
آنکه میپوسند و به خاک باز میگردند و حیوانات از نطفهای بیجان شکل
میگیرند و به علقه و مضغه تبدیل میشوند و به تدریج تکامل مییابند تا
آنکه به دنیا میآیند و به کمال خود میرسند و سپس در سیری قهقرایی به سوی
ضعف و پیری میل میکنند تا آنکه میمیرند و به خاک باز میگردند و حتّی
جمادات نیز از موادّی دیگر ترکیب مییابند و به تدریج تغییر شکل میدهند و
به سوی غایتی که خداوند حکیم برایشان قرار داده است حرکت میکنند و از سوی
دیگر دین بر آفرینش موجودات به صورت تکاملی و تدریجی تأکید میکند و به
عنوان نمونه، میفرماید: «یَا أَیُّهَا
النَّاسُ إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاکُمْ
مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ
مُخَلَّقَةٍ وَغَیْرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَیِّنَ لَکُمْ ۚ وَنُقِرُّ فِی
الْأَرْحَامِ مَا نَشَاءُ إِلَىٰ أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُکُمْ
طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ ۖ وَمِنْکُمْ مَنْ یُتَوَفَّىٰ
وَمِنْکُمْ مَنْ یُرَدُّ إِلَىٰ أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِکَیْلَا یَعْلَمَ
مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَیْئًا ۚ وَتَرَى الْأَرْضَ هَامِدَةً فَإِذَا
أَنْزَلْنَا عَلَیْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَأَنْبَتَتْ مِنْ
کُلِّ زَوْجٍ بَهِیجٍ» (حج/ 5)؛ «هان ای
مردم! اگر دربارهی رستاخیز در شک هستید (به یاد آورید که) ما شما را از
خاک و سپس از نطفه و سپس از خونی بسته و سپس از پاره گوشتی شکل گرفته و شکل
نگرفته آفریدیم تا برایتان روشن کنیم و در رحمها چیزی که میخواهیم را
قرار میدهیم تا زمانی معیّن و سپس شما را به صورت طفلی بیرون میآوریم تا
هنگامی که به کمال خود برسید و برخی از شما میمیرید و برخی دیگر به
کهنسالی میرسید تا پس از دانایی چیزی را ندانید و (نیز) زمین را خشکیده
میبینی، پس چون آب را بر آن فرو فرستیم میجنبد و میروید و از هر گونهی
زیبایی میرویاند»؛ بلکه با صراحت آفرینش انسان را «خَلْقًا مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ» (زمر/ 6)؛ «آفرینشی پس از آفرینشی دیگر» مینامد و میفرماید: «وَقَدْ خَلَقَکُمْ أَطْوَارًا» (نوح/ 14)؛ «شما را به صورت مرحله به مرحله آفریده است»؛
همچنانکه از بازگشت همهی موجودات زنده به «آب» به مثابهی اصل واحد و
مشترک آنها پس از ایجاد گشایش بزرگ در کیهان خبر میدهد و میفرماید: «أَوَلَمْ
یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ کَانَتَا
رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا ۖ وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ ۖ
أَفَلَا یُؤْمِنُونَ» (أنبیاء/ 30)؛ «آیا
کسانی که کافر شدند ندیدند که آسمانها و زمین به هم بسته بود، پس آنها را
از هم گشودیم و از آب هر چیز زندهای را برساختیم؟! آیا پس ایمان
نمیآورند؟!». با این وصف، پیدایش موجودات به صورت
تکاملی و تدریجی و از اصلی واحد و مشترک، حقیقتی است که پدید آورندهی
آنها پیش از دیگران از آن خبر داده است، ولی به نظر میرسد که داروین و
طرفدارانش در درک ابعادی از آن دچار اشتباه شدهاند؛ چراکه از یک سو در
ترسیم فرآیند تکامل تدریجی موجودات به استقراء ناقص تکیه کردهاند، تا حدّی
که اشتراک آنها در برخی ژنها را به معنای اتّحاد آنها با هم در گذشته
پنداشتهاند و مثلاً مدّعی شدهاند که انسان به دلیل اشتراکش در برخی
ژنهای میمون، از میمون پدید آمده، در حالی که روشن است اشتراک او در برخی
ژنهای میمون، لزوماً به معنای پدید آمدنش از میمون نیست، بل میتواند به
معنای پدید آمدنش از چیزی باشد که میمون نیز از آن پدید آمده و آن همانا
«آب» است که عناصر مشترکی دارد و منشأ پیدایش همهی جانداران است و از سوی
دیگر خاماندیشانه پنداشتهاند که پیدایش موجودات به صورت تکاملی و تدریجی و
از اصلی واحد و مشترک، به معنای بینیازی آنها از آفریننده است، در حالی
که نیازمندی آنها به آفریننده، از باب نیازمندی حادث به محدث و عدم امکان
تسلسل است و هیچ ربطی به دفعی بودن یا تدریجی بودن پیدایش آنها ندارد. حاصل آنکه پیدایش موجودات به صورت تکاملی و
تدریجی و از اصلی واحد و مشترک، یک حقیقت وجدانی و دینی است، ولی تصویری
که داروین و طرفدارانش از فرآیند آن ارائه دادهاند، خیالپردازانه و
بیارزش است؛ همچنانکه نتیجهگیری ملحدانه از آن، چیزی جز مغالطه و
عوامفریبی نیست.