6.احکام: احکام زکات، خمس، صدقه، هبه، قرض، وقف و عاریه
لطفا پرسش شماره 183 احکام با موضوع «احکام زکات، خمس، صدقه، هبه، قرض، وقف و عاریه» ثبت شده توسط «وحید» در تاریخ 4 اردیبهشت 1395 و پاسخ دفتر حفظ و نشر آثار علامه منصور هاشمی خراسانی؛ زمینهساز عملی ظهور مهدی علیه السلام را بخوانید.
متن پرسش:
پاسخ بخش پاسخگویی به پرسشهای دفتر حفظ و نشر آثار منصور هاشمی خراسانی:
«گنج» در اصطلاح به هر مال ارزشمندی گفته میشود که در زمین پنهان شده و مالک آن ناشناخته است و این در حالی است که انباشتن و پنهان ساختن مال به جای هزینه کردن آن در راه خداوند جایز نیست؛ چنانکه فرموده است: «وَالَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا یُنْفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِیمٍ یَوْمَ یُحْمَىٰ عَلَیْهَا فِی نَارِ جَهَنَّمَ فَتُکْوَىٰ بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ ۖ هَٰذَا مَا کَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ فَذُوقُوا مَا کُنْتُمْ تَکْنِزُونَ» (توبه/ 34 و 35)؛ «و کسانی که طلا و نقره را انباشته و پنهان میسازند و در راه خداوند هزینه نمیکنند، آنان را به عذابی دردناک بشارت ده؛ روزی که آن را در آتش گداخته میکنند و پیشانیها و پهلوها و پشتهاشان را با آن داغ مینهند، این چیزی است که برای خود انباشته و پنهان ساختید، پس چیزی که برای خود انباشته و پنهان میساختید را بچشید»، مگر در مواقعی که ضرورتی عقلایی و شرعی مانند حفظ مال از ظالم اقتضا میکند؛ چنانکه خداوند در داستان موسی و خضر علیهما السّلام فرموده است: «وَأَمَّا الْجِدَارُ فَکَانَ لِغُلَامَیْنِ یَتِیمَیْنِ فِی الْمَدِینَةِ وَکَانَ تَحْتَهُ کَنْزٌ لَهُمَا وَکَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا فَأَرَادَ رَبُّکَ أَنْ یَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَیَسْتَخْرِجَا کَنْزَهُمَا رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ ۚ» (کهف/ 82)؛ «و امّا دیوار (که آن را بدون اجرت تعمیر کردم) برای دو پسربچهی یتیم در شهر بود که زیر آن گنجی برای آن دو قرار داشت و پدر آن دو مردی صالح بود، پس پروردگارت خواست که آن دو به رشد خود برسند و گنجشان را بیرون آورند به رحمتی از پروردگارت». با این حال، جستجوی گنج که برخی از مردم را به خود مشغول ساخته، جستجویی بر بنیاد آرزوهای دور و به امید معصیت گذشتگان است که کاری غیر عقلایی شمرده میشود؛ چنانکه یکی از یارانمان ما را خبر داد، گفت:
«سَمِعْتُ ٱلْمَنْصُورَ یَقُولُ: طَلَبُ ٱلْکَنْزِ سَفاهَةٌ»؛ «شنیدم جناب منصور میفرماید: جستجوی گنج سفاهت است»!
اما اگر کسی -خواه در اثر جستجو و خواه در اثر اتّفاق- آن را بیابد، مال مغتنمی را یافته و مکلّف به پرداخت خمس آن است؛ چراکه خداوند فرموده است: «وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَىٰ وَالْیَتَامَىٰ وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ» (أنفال/ 41)؛ «بدانید هر چیزی که مغتنم یابید، بیگمان خمس آن برای خداوند و برای پیامبر و برای نزدیکانش و یتیمان و مسکینان و در راه ماندگان است» و «هر چیزی که مغتنم یابید» شامل هر فایدهی مالیِ فوق العاده و دور از انتظاری مانند گنج، معدن و غنیمت جنگی میشود؛ چنانکه یکی از یارانمان ما را خبر داد، گفت:
«کانَ لِی صَدِیقٌ مِنْ أَهْلِ بامِیانَ وَ کانَ یَبْحَثُ عَنِ ٱلْکَنْزِ فَدَعانِی إِلیٰ ذٰلِکَ عَلیٰ أَن یَکُونَ لِی نِصْفُهُ فَقُلْتُ: حَتّیٰ أَسْأَلَ ٱلْمَنْصُورَ، فَکَتَبْتُ إِلَیْهِ أَسْأَلُهُ عَنْ ذٰلِکَ فَکَتَبَ إِلَیَّ بِخَطِّهِ: لا یَبْحَثُ عَنِ ٱلْکَنْزِ إِلّا سَفِیهٌ وَ مَنْ وَجَدَهُ فَلْیُؤَدِّ خُمْسَهُ فَإِنَّهُ مِنَ ٱلْغَنِیمَةِ»؛ «دوستی از اهل بامیان داشتم که در پی گنج میگشت، پس من را نیز به این کار دعوت کرد در ازای اینکه نصف آن برای من باشد، پس گفتم: باید از جناب منصور بپرسم، پس نامهای برای آن جناب نوشتم و دربارهی این کار از او پرسیدم، پس برای من با خطّ خود نوشت: جز سفیه در پی گنج نمیگردد و هر کس که آن را بیابد باید خمس آن را بپردازد؛ چراکه آن از غنیمت است».
آری، اگر گنج مالی باشد که حفظ آن برای عموم مسلمانان مصلحتی دارد، خلیفهی خداوند در زمین میتواند آن را از یابندهاش بخرد یا اجاره کند یا ودیعه بگیرد تا در ید خود نگاه دارد و اگر یابندهاش راضی به این کار نمیشود و حفظ گنج برای مسلمانان ضرورتی دارد، خلیفهی خداوند در زمین میتواند او را به فروش یا اجاره یا ودیعهی آن مجبور کند؛ چراکه خلیفهی خداوند در زمین به مسلمانان از خودشان سزاوارتر است و آنان را در برابر امر او اختیاری نیست؛ چنانکه خداوند فرموده است: «النَّبِیُّ أَوْلَىٰ بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ ۖ» (أحزاب/ 6)؛ «پیامبر به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است» و فرموده است: «وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ ۗ» (أحزاب/ 36)؛ «و هیچ مرد و زن مؤمنی را نمیرسد که چون خداوند و پیامبرش امری را صادر کردند برایشان اختیاری در کارشان باشد»؛ خصوصاً اگر یابندهی چنین گنجی در اثر اتّفاق آن را نیافته باشد، بلکه در اثر جستجو آن را یافته باشد؛ چراکه در این صورت -بنا بر نظر حضرت منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی- سفیه شمرده میشود و سفیه از تصرّف در اموال محجور است؛ چنانکه خداوند فرموده است: «وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَکُمُ الَّتِی جَعَلَ اللَّهُ لَکُمْ قِیَامًا وَارْزُقُوهُمْ فِیهَا وَاکْسُوهُمْ وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفًا» (نساء/ 5)؛ «و اموالتان که خداوند برایتان پشتوانهای قرار داده است را به سفیهان نسپارید و آنان را از آن بخورانید و بپوشانید و به آنان سخنی شایسته بگویید».