پرسش‌ها و پاسخ‌ها درباره منصور هاشمی خراسانی

پایگاه نشر پرسش‌های مردم درباره‌ی علامه منصور هاشمی خراسانی و مکتب بازگشت به اسلام و پاسخ آن‌ها

پرسش‌ها و پاسخ‌ها درباره منصور هاشمی خراسانی

پایگاه نشر پرسش‌های مردم درباره‌ی علامه منصور هاشمی خراسانی و مکتب بازگشت به اسلام و پاسخ آن‌ها

بسم الله الرحمن الرحیم.
ان شاء الله در این پایگاه به انتشار پرسش‌های مردم درباره‌ی حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی و کتاب بازگشت به اسلام و پاسخ آن‌ها از دفتر حفظ و نشر آثار ایشان خواهیم پرداخت.

10.احکام: احکام مکاسب و مشاغل حرام

پنجشنبه, ۴ آذر ۱۳۹۵، ۰۷:۴۹ ق.ظ

لطفا پرسش شماره 179 احکام با موضوع «احکام مکاسب و مشاغل حرام» ثبت شده توسط «علی راضی» در تاریخ 31 فروردین 1395 و پاسخ دفتر حفظ و نشر آثار علامه منصور هاشمی خراسانی؛ زمینه‌ساز عملی ظهور مهدی علیه السلام را بخوانید.

متن پرسش:

نظر علامه خراسانی در مورد عید نوروز باستانی که در بین ایرانیان از دیرباز دارای اهمیت است چیست؟

پاسخ بخش پاسخگویی به پرسش‌های دفتر حفظ و نشر آثار منصور هاشمی خراسانی:

در میان روزهایی که اسلام عید دانسته است، روزی با نام «نوروز» وجود ندارد و با این وصف، کسانی که پیرو اسلام هستند نیز نمی‌توانند چنین روزی را عید بدانند یا با آن مانند عید برخورد کنند؛ چراکه در این صورت از اسلام پیروی نکرده‌اند؛ خصوصاً با توجّه به اینکه چنین روزی در زمان رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم نیز وجود داشت و اگر شایسته بود که عید شمرده شود، رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم آن را عید می‌شمرد، در حالی که رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم آن را عید نشمرد و با آن مانند عید برخورد نکرد و تبعاً هیچ یک از صحابه و اهل بیت او نیز آن را عید نشمردند و با آن مانند عید برخورد نکردند، مگر معاویه پسر ابو سفیان که بنا بر روایتی آن را عید شمرد و با آن مانند عید برخورد کرد (نگاه کنید به: ابن عبد البرّ، الإستیعاب، ج3، ص1420؛ ذهبی، سیر أعلام النبلاء، ج3، ص157). آری، صرف نظر از روایتی ساختگی که در برخی منابع شیعی مانند «بحار الأنوار» (ج56، ص91) به واسطه‌ی معلّی بن خنیس از جعفر بن محمّد صادق رسیده و فاقد اعتبار است، در روایتی واحد ولی مشهور از علیّ بن ابی طالب رسیده است که فرمود: «نَوْرُوزُنا کُلُّ یَوْمٍ» (سمعانی، الأنساب، ج3، ص37؛ زمخشری، ربیع الأبرار، ج1، ص40؛ متّقی هندی، کنز العمّال، ج14، ص180؛ ابن بابویه، من لا یحضره الفقیه، ج3، ص300)؛ «نوروز ما هر روز است» و این به معنای آن است که آنان روز خاصّی را با این نام نمی‌شناخته‌اند و خاص کردن یک روز برای انجام کارهای شایسته را نیکو نمی‌دانسته‌اند، بل معتقد بوده‌اند که کارهای شایسته باید در همه‌ی روزهای سال انجام شود، نه اینکه تنها در یک روز خاص انجام شود، یا بدتر اینکه در آن روز خاص هم انجام نشود!

آری، فرا رسیدن بهار، زمان زنده شدن طبیعت پس از مرگ است که نشانه‌ی قدرت خداوند و یادآور روز رستاخیز است و از این جهت، توجّه بیشتر به آن برای عبرت گرفتن و شکر نعمت خداوند اشکالی ندارد، بلکه کاری بایسته است؛ چنانکه خداوند به این کار امر کرده و فرموده است: «فَانْظُرْ إِلَىٰ آثَارِ رَحْمَتِ اللَّهِ کَیْفَ یُحْیِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا ۚ إِنَّ ذَٰلِکَ لَمُحْیِی الْمَوْتَىٰ ۖ وَهُوَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ» (روم/ 50)؛ «پس به آثار رحمت خداوند توجّه کن که چگونه زمین را پس از مرگش زنده می‌کند، هرآینه او همان زنده کننده‌ی مردگان است و او بر هر کاری تواناست» و روشن است که آثار رحمت خداوند و زنده شدن زمین پس از مرگش، با فرا رسیدن بهار ظهور بیشتری می‌یابد و تبعاً توجّه بیشتری را اقتضا می‌کند؛ همچنانکه کارهای شایسته‌ای مانند صله‌ی ارحام و اطعام مسلمانان در روزهای آغازین بهار -هرگاه به دور از اسراف، خرافات و رسوم زرتشتیان باشد- اشکالی ندارد، بل ترک این کارها در روزهای دیگر است که اشکال دارد؛ چنانکه یکی از یارانمان ما را خبر داد، گفت:

«کُنّا مَعَ ٱلْمَنْصُورِ فَٱسْتَأذَنَهُ رِجالٌ مِنّا لِلْخُرُوجِ، فَقالَ لَهُمْ: أَیْنَ تَذْهَبُونَ إِنْ شاءَ ٱللّهُ؟ فَقالُوا: هٰذا یَوْمُ ٱلنِّیرُوزِ فَنُطْعِمُ أَهْلِینا وَ نَصِلُ أَرْحامَنا! فَأَذِنَ لَهُمْ، فَلَمّا خَرَجُوا قُلْتُ لَهُ: أَ أَذِنْتَ لَهُمْ أَن یُعَظِّمُوا ٱلنِّیرُوزَ؟! فَقالَ کَمُغْضِبٍ: ماذا تُرِیدُ؟! أَتُرِیدُ أَنْ أَقُولَ لَهُمْ لا تُطْعِمُوا أَهْلِیکُمْ وَ لا تَصِلُوا أَرْحامَکُمْ؟! لا وَٱللّهِ لا أَنْهاهُمْ عَنِ ٱلْمَعْرُوفِ! فَلَمّا رَجَعُوا إِلَیْهِ بَعْدَ أَیّامٍ قالَ لَهُمْ: أَ أَطْعَمْتُمْ أَهْلِیکُمْ وَ وَصَلْتُمْ أَرْحامَکُمْ؟ قالُوا: نَعَمْ، قالَ: أَحْسَنْتُمْ! فَٱفْعَلُوهُما فِی کُلِّ شَهْرٍ! فَلَمّا خَرَجُوا قُلْتُ لَهُ: وَٱللّهِ لا نُخالِفُکَ فِی شَیْءٍ إِلّا وَ ٱلْحَقُّ مَعَکَ وَ ٱلْخَطَأُ مِنّا»؛ «به همراه جناب منصور بودیم، پس مردانی از ما از آن جناب برای رفتن اذن خواستند، پس به آنان فرمود: کجا می‌روید اگر خدا بخواهد؟ گفتند: امروز روز نوروز است، پس به خانواده‌ی‌مان طعام می‌دهیم و به خویشان‌مان سر می‌زنیم! پس به آنان اذن داد، پس چون بیرون رفتند به آن جناب گفتم: آیا به آنان اذن دادی که نوروز را تجلیل کنند؟! پس در حالی که خشمگین به نظر می‌رسید فرمود: چه می‌خواهی؟! آیا می‌خواهی که به آنان بگویم به خانواده‌ی‌تان طعام ندهید و به خویشان‌تان سر نزنید؟! نه به خدا سوگند آنان را از معروف نهی نمی‌کنم! پس چون بعد از چند روز به نزد آن جناب بازگشتند به آنان فرمود: آیا به خانواده‌ی‌تان طعام دادید و به خویشان‌تان سر زدید؟ گفتند: آری، فرمود: خوب کردید! پس این دو کار را در هر ماه انجام دهید! پس هنگامی که بیرون رفتند به آن جناب گفتم: به خدا سوگند در هیچ چیزی با تو مخالفت نمی‌کنیم مگر اینکه حق با توست و خطا از ماست»!

حاصل آنکه «نوروز» در اسلام عید شمرده نمی‌شود و مخصوص کردن برخی کارهای شایسته به آن جایز نیست، نه به این معنا که انجام آن‌ها در آن حرام است، بل به این معنا که انجام آن‌ها در روزهای دیگر نیز واجب است، جز کارهای شایسته‌ای مانند توجّه مخصوص به طبیعت و شکر مخصوص به درگاه خداوند و یاد مخصوص از روز قیامت که مقتضای فرا رسیدن بهار است و طبیعتاً اشکالی ندارد؛ همچنانکه کارهایی غیر اسلامی با صبغه‌ی خرافی و زرتشتی مطلقاً جایز نیست و تقلید از کافران شمرده می‌شود، مانند کارهای مرسوم در چهارشنبه‌ی آخر سال و لحظه‌ی تحویل سال و روز سیزدهم فروردین (حمل) که هیچ یک اصلی در اسلام ندارند و بعضاً بر خلاف مروّت هستند.

خداوند به همه‌ی مسلمانان توفیق مسلمان زیستن و مسلمان مردن را عطا فرماید که توفیقی بالاتر از این نیست.

دفتر حفظ و نشر آثار منصور هاشمی خراسانی؛ بخش پاسخگویی به پرسش‌ها
تعلیق شماره: 1
نویسنده‌ی تعلیق: کامبیز
تاریخ تعلیق: 1395/2/5

درباره‌ی فرهنگ عید نوروز نظر حضرت آقا را دریافتیم؛ منتها سؤالی که برایم ایجاد شد این است که کلاً رابطه‌ی دین با فرهنگ ملل چیست؟ البته با این فرض که فرهنگ یک ملت یک چیز ثابت نباشد و در طی زمان هم تغییراتی داشته باشد.

خداوند شمارا خیر دهد و مرا با شما محشور کند.

پاسخ به تعلیق: 1 تاریخ پاسخ به تعلیق: 1395/2/13

«دین» به معنای مجموعه‌ی عقاید و احکام نازل شده از جانب خداوند است که به اقتضای کمال او، عیب و نقصی ندارد و تبعاً می‌تواند سعادت مردم در دنیا و آخرت را تضمین کند، در حالی که «فرهنگ» -در اینجا- به معنای مجموعه‌ی آداب و رسوم قومی است که به اقتضای عدم کمال اقوام، بی‌عیب و نقص نیست و تبعاً نمی‌تواند سعادت مردم در دنیا و آخرت را تضمین کند و با این وصف، واجب است که فرهنگ‌ها به دین عرضه شوند تا هر بخش از آن‌ها که با آن سازگار است حفظ شود و هر بخش از آن‌ها که با آن سازگار نیست اصلاح یا ترک شود. به عنوان مثال، بت‌پرستی یکی از آداب و رسوم اقوام مشرک بود که از گذشتگانشان به ارث برده بودند؛ چنانکه خداوند به نقل از آنان فرموده است: «إِنْ هَٰذَا إِلَّا خُلُقُ الْأَوَّلِینَ» (شعراء/ 137)؛ «این چیزی جز خلق و خوی گذشتگان نیست»، ولی اسلام به مبارزه با این خلق و خوی غلط برخاست، تا هنگامی که آن را از بین برد.

از اینجا دانسته می‌شود که فرهنگ‌های اقوام باید اسلامی شوند، بلکه اسلام باید به فرهنگ اقوام تبدیل شود؛ زیرا اسلام برای همه‌ی موضوعات زندگی حکم دارد و با این وصف، موضوعی نیست که بتوان درباره‌ی آن از اسلام تبعیّت نکرد و هر آداب و رسومی که با اسلام منافات دارد، غلط است. البته تفاوت‌های طبیعی مانند تفاوت جنسیّت، زبان، رنگ و نژاد در اسلام به رسمیّت شناخته شده و عاملی برای «تعارف» به شمار رفته؛ چنانکه فرموده است: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنْثَىٰ وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا ۚ إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ ۚ» (حجرات/ 13)؛ «ای مردم! ما شما را از مرد و زن آفریدیم و شما را ملّت‌ها و اقوامی برساختیم تا یکدیگر را بشناسید، هرآینه گرامی‌ترین‌تان نزد خداوند پرهیزکارترین‌تان است»، ولی تفاوت‌های غیر طبیعی مانند تفاوت عقاید و اعمال که به معنای تفاوت پرهیزکاری است، در اسلام مطلوب نیست و «تفرقه» محسوب می‌شود؛ زیرا عقاید و اعمال ملّت‌ها و اقوام، باید از عقلی مایه بگیرد و با دینی سازگار باشد که سرمایه‌ی مشترک و حلقه‌ی اتّصال آنان است و به جنسیّت، زبان، رنگ و نژاد آنان که میانشان متفاوت است مربوط نمی‌شود؛ چنانکه فرموده است: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا ۚ» (آل عمران/ 103)؛ «و همگی به ریسمان خداوند چنگ در زنید و تفرقه نورزید» و از این رو، جنسیّت‌گرایی، زبان‌گرایی، رنگ‌گرایی و نژادگرایی در اسلام پسندیده نیست و «عصبیّت» شمرده می‌شود و این عقل‌گرایی و دین‌گرایی است که در آن پسندیده است و به وحدت ملّت‌ها و اقوام با وجود تفاوت‌های جنسیّتی، زبانی، رنگی و نژادی‌شان می‌انجامد.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی