21.عقاید: شناخت خلیفهی خداوند در زمین؛ احوال منصور و زمینهسازی او برای ظهور مهدی
لطفا پرسش شماره 171 عقاید با موضوع «شناخت خلیفهی خداوند در زمین؛ احوال منصور و زمینهسازی او برای ظهور مهدی» ثبت شده توسط «یعقوب» در تاریخ 20 اسفند 1394 و پاسخ دفتر حفظ و نشر آثار علامه منصور هاشمی خراسانی؛ زمینهساز عملی ظهور مهدی علیه السلام را بخوانید.
متن پرسش:
1 . چرا آقای منصور هاشمی خراسانی این قدر دیر نهضت اسلامی خود را شروع کرد؟ چرا در اوایل انقلاب ایران شروع نکرد که مردم آمادگی بیشتری داشتند؟
2 . خط مشی نهضت اسلامی آقای هاشمی خراسانی چیست؟ اصلاح طلبی یا اصول گرایی یا اعتدال گرایی یا انقلابی گری و ... افراد پیرامون ایشان بیشتر کدام یک از خط مشیهای گفته شده را دارند؟
پیشنهاد دارم آخرین موضعگیریهای آقای هاشمی خراسانی در رابطه با جهان اسلام به صورت ماهانه در سایت منتشر شود.
پاسخ بخش پاسخگویی به پرسشهای دفتر حفظ و نشر آثار منصور هاشمی خراسانی:
لطفاً به نکات زیر توجّه فرمایید: 1 . اینکه حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی
حفظه الله تعالی بسیار دیر نهضت اسلامی خود را شروع کرده، نظر جنابعالی
است، در حالی که به نظر ما جهان اسلام هیچ گاه به اندازهی امروز به چنین
شخصیّت مصلحی نیازمند نبوده و با این وصف، ظهور ایشان در همان زمانی واقع
شده که خداوند حکیم مصلحت دانسته است. به علاوه، اینکه مردم ایران در اوایل
انقلاب این کشور آمادگی بیشتری برای پذیرش حق داشتند، توهّمی بیش نیست؛
چراکه اگر آمادگی بیشتری برای پذیرش حق داشتند، باطل را نمیپذیرفتند، در
حالی که باطل را پذیرفتند و با این وصف، میتوان گفت که آمادگی بیشتری برای
پذیرش باطل داشتند، نه پذیرش حق و کسانی -شاید دانسته و شاید نادانسته- از
این آمادگی آنان بهره بردند و یک نظریّهی شاذّ فقهی با عنوان «ولایت
مطلقهی فقیه» که مبتنی بر یک برداشت نامعقول از یک خبر واحد ضعیف بود را
به رکن حاکمیّت خود بر آنان تبدیل کردند تا با اشتباهی بسیار بزرگ، یک نظام
عریض و طویل سیاسی را بر روی یک حُباب بنا کرده باشند؛ حُبابی در هوا که
حتّی یک طلبهی سادهی سطح مقدّمات مدارس آنان، میتواند با سر سوزن نقد
خود آن را بترکاند! 2 . «اصلاحطلبی»، «اصولگرایی»،
«اعتدالگرایی» و «انقلابیگری» اصطلاحاتی رایج در ادبیّات سیاسی ایران
هستند که بار معنایی خاصّی دارند و با این بار معنایی خاص، بر حضرت علامه
منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی قابل اطلاق نیستند؛ چراکه مراد از
«اصلاحطلب» در ادبیّات سیاسی ایران کسی است که قانون اساسی این کشور را
قبول دارد، ولی معتقد است که به برخی اصول آن عمل نمیشود و برای عملی کردن
آنها فعالیّت مدنی میکند و مراد از «اصولگرا» در ادبیّات سیاسی ایران
کسی است که قانون اساسی این کشور را قبول دارد و معتقد است که به قدر کافی
به آن عمل میشود و مراد از «اعتدالگرا» در ادبیّات سیاسی ایران کسی است
که در برخی جهات با اصلاحطلبان و در برخی جهات با اصولگرایان همداستان
است و مراد از «انقلابی» در ادبیّات سیاسی ایران کسی است که به انقلاب سال
1357 هجری خورشیدی در این کشور دلبسته و پایبند است و با این تعاریف، روشن
است که حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی «اصلاحطلب»،
«اصولگرا»، «اعتدالگرا» و «انقلابی» محسوب نمیشود؛ چراکه ایشان قانونی
اساسی جز کتاب خداوند و سنّت پیامبر را قبول ندارد و حکومتی جز حکومت
خلیفهی خداوند در زمین را مشروع نمیداند و به مصالحی جز مصالح عموم
مسلمانان جهان متعهّد نیست. البته اگر مراد از «اصلاحطلبی»، «اصولگرایی»،
«اعتدالگرایی» و «انقلابیگری» نه این اعتبارات عرفی و سیاسی، بل
رویکردهایی باشد که اسلام تعریف کرده است، بدون شک حضرت علامه منصور هاشمی
خراسانی حفظه الله تعالی «اصلاحطلب»، «اصولگرا»، «اعتدالگرا» و
«انقلابی» محسوب میشود؛ به این معنا که طالب اصلاح عقاید و اعمال مسلمانان
و وفادار به اصول و مبانی اسلامی و دعوت کننده به سوی اعتدال و در صدد
ایجاد انقلابی فرهنگی و سیاسی در جهان اسلام به منظور تحقّق حاکمیّت مهدی
است. ضمناً مواضع دفتر حضرت علامه منصور هاشمی
خراسانی حفظه الله تعالی دربارهی حوادث جهان اسلام، به طور کلّی منعکس
کنندهی مواضع این بزرگوار است که در موارد لزوم از طریق این پایگاه اسلامی
إعلام میشود ان شاء الله.