4.عقاید:شناخت خلیفهی خداوند در زمین؛ احوال اهل بیت پیامبر خاتم(ص) و شؤون آنان
لطفا پرسش شماره 145 عقاید با موضوع «شناخت خلیفهی خداوند در زمین؛ احوال اهل بیت پیامبر خاتم(ص) و شؤون آنان» ثبت شده توسط «علی» در تاریخ 2 بهمن 1394 و پاسخ دفتر حفظ و نشر آثار علامه منصور هاشمی خراسانی؛ زمینهساز عملی ظهور مهدی علیه السلام را بخوانید.
متن پرسش:
1 . امامان اهل بیت داشتن یک گرم طلا را بر خود و دیگر مردان حرام میدانستند. چگونه است که مرقد آنان از طلا انباشته شده؟
2 . چرا حضرت علی با آن همه بیت المال و حکومت 5 ساله برای پیامبر بارگاه نساخت؟
پاسخ بخش پاسخگویی به پرسشهای دفتر حفظ و نشر آثار منصور هاشمی خراسانی:
لطفاً به نکات زیر توجّه فرمایید: 1 . امامان اهل بیت به پیروی از جدّ
بزرگوارشان رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم طلا و نقرهای در زندگی
دنیا نیندوختند، مگر اینکه در راه خداوند انفاق کردند؛ زیرا بهتر از هر کسی
میدانستند که خداوند در کتاب خود فرموده است: «وَالَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا یُنْفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِیمٍ» (توبه/ 34)؛ «کسانی که طلا و نقره را میاندوزند و در راه خداوند انفاق نمیکنند، آنان را به عذابی دردناک بشارت ده».
با این وصف، انباشتن طلا و نقره پیرامون قبور آنان، از مال آنان یا به امر
آنان نبوده، بلکه از مال مسلمانان و به خواست خود آنها بوده است و با این
وصف، خوبی یا بدی آن به خود آنها مربوط میشود و به امامان اهل بیت ربطی
پیدا نمیکند. قدر مسلّم این است که انباشتن طلا و نقره
پیرامون قبور آنان، اصلی در اسلام ندارد و بر خلاف سنّت است و با این وصف،
ابتداءِ به آن جایز نیست، ولی رفع آن پس از انجام آن، در صورتی جایز است که
اهانت به آنان شمرده نشود؛ چراکه حرمت اهانت به آنان از حرمت انباشتن طلا و
نقره پیرامون قبورشان بیشتر است. آری، ازالهی طلا و نقره از پیرامون
قبورشان به شیوهای که احترام آنان حفظ شود، اشکالی ندارد و با این وصف،
شایسته است که توسّط دوستداران و معتقدان به فضلشان انجام شود، نه توسّط
دیگران تا شائبهی بیاحترامی به آنان را نداشته باشد. 2 . امیر المؤمنین علیّ بن أبی طالب برای
قبر رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم بارگاهی نساخت؛ چراکه رسول خدا
صلّی الله علیه و آله و سلّم به ساختن بارگاهی برای قبر خود امر نکرده بود،
بلکه از ساختن بارگاه برای قبور نهی کرده بود. البته قبر آن حضرت در زیر
آسمان هم قرار نداشت، بلکه در خانهی آن حضرت قرار داشت، تا اینکه ولید بن
عبد الملک بن مروان در سال 88 قمری، آن را به مسجد ملحق کرد. با این حال،
پس از اینکه بارگاهی برای قبر رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم ساخته
شد، تخریب آن جایز نیست؛ چراکه در نظر عرف بیاحترامی به آن حضرت محسوب
میشود و بیاحترامی به آن حضرت از بزرگترین گناهان و اسباب فتنه و اختلاف
میان مسلمانان است، ولی تغییر و اصلاح آن به نحوی که با سنّت آن حضرت
انطباق یابد، اشکالی ندارد و این حکمی است که دربارهی بارگاه قبور اهل بیت
و اصحاب آن حضرت نیز صدق میکند؛ چنانکه یکی از یارانمان ما را خبر داد،
گفت: «سَمِعْتُ
ٱلْمَنْصُورَ یَقُولُ: مَنْ هَدَمَ قَبْرَ مُؤْمِنٍ فَکَأَنَّما هَدَمَ
دارَهُ! قُلْتُ: أَرَأَیْتَ إِن وَجَدَ فِیهِ خَلَلاً أَوْ نَقْصاً أَ لَهُ
أَن یُصْلِحَهُ؟ قالَ: لا بَأْسَ بِأَن یُصْلِحَهُ وَ لَیْسَ ٱلْهَدْمُ
کَٱلْإِصْلاحِ! قُلْتُ: أَرَأَیْتَ إِن وَجَدَ عَلَیْهِ بُنْیاناً مِمَّا
لا یَجُوزُ أَن یَکُونَ عَلیٰ قَبْرٍ أَ لَهُ أَن یَهْدِمَ ٱلْبُنْیانَ؟
قالَ: لَیْسَ لَهُ أَن یَهْدِمَهُ هَدْماً فَیُهِینُهُ وَ لٰکِنْ یَأْخُذُ
مِنْهُ عَلیٰ رِفْقٍ حَتّیٰ إِذا سَوّاهُ جَعَلَ حَوْلَهُ مَوانِعَ
لِکَیْلا یَطَئَهُ ٱلنّاسُ! قُلْتُ: أَما أَمَرَ رَسُولُ ٱللّهِ صَلَّی
ٱللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ عَلِیّاً بِهَدْمِ ٱلْقُبُورِ؟! قالَ:
إِنَّما أَمَرَهُ بِهَدْمِ قُبُورِ ٱلْمُشْرِکینَ لِیُذْهِبَ آثارَ
ٱلْجاهِلِیَّةِ وَ أَنْجاسَها وَ لَمْ یَأْمُرْهُ بِهَدْمِ قُبُورِ
ٱلْمُؤْمِنینَ! قُلْتُ: فَماذا تَریٰ إِنْ کانَ قَبْرُ نَبِیٍّ أَوْ إِمامٍ
مِنْ أَئِمَّةِ ٱلْمُؤْمِنینَ؟ قالَ: أَریٰ أَنْ لا یُهْدَمَ وَ لا
یُؤْخَذَ مِنْهُ شَیْءٌ إِلّا عَلیٰ وَجْهِ ٱلْإِصْلاحِ لِکَیْلا یَکُونَ
فِتْنَةً لِلَّذِینَ آمَنُوا فَیُوقِعَ بَیْنَهُمُ ٱلْعَداوَةَ وَ
ٱلْبَغْضاءَ وَ لا بَأْسَ بِأَن یَکُونَ ٱلْقَبْرُ فِی بَیْتٍ لَمْ یُبْنَ
لَهُ ما لَمْ یُرْفَعْ فَوْقَ أَرْبَعَةِ أَصابِعَ وَ لا أَقُولُ کَما
یَقُولُ هٰؤُلاءِ ٱلْأَحْجارُ -یَعْنِی ٱلْوَهّابِیَّةَ! ثُمَّ أَقْبَلَ
بِوَجْهِهِ عَلیٰ عَبْدِ ٱللّهِ بْنِ حَبِیبٍ وَ کانَ یُصْلِحُ لَهُ
قَمِیصاً فَقالَ: یَهْدِمُونَ قُبُورَ ٱلصَّالِحینَ وَ یَعْمُرُونَ قُصُورَ
ٱلظّالِمینَ! لا وَاللّهِ ما بِذٰلِکَ أُمِرُوا!»؛ «شنیدم
جناب منصور میفرماید: هر کس قبر مؤمنی را ویران کند مثل آن است که خانهی
او را ویران کرده باشد! گفتم: نظرتان چیست اگر در آن خللی یا نقصانی
بیابد، آیا میتواند آن را اصلاح کند؟ فرمود: اشکالی ندارد که آن را اصلاح
کند و ویران کردن مانند اصلاح کردن نیست! گفتم: نظرتان چیست اگر بر روی آن
بنایی بیابد که جایز نیست بر روی قبری باشد، آیا میتواند بنا را ویران
کند؟ فرمود: او را نمیرسد که آن را به یک باره ویران کند و این گونه به او
بیاحترامی نماید، ولی با نرمی از آن بر میدارد تا اینکه آن را هموار
میسازد و پیرامونش موانعی قرار میدهد تا مردم بر روی آن پای نگذارند!
گفتم: آیا رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم علی را به ویران کردن
قبرها فرمان نداد؟! فرمود: او را به ویران کردن قبرهای مشرکان فرمان داد تا
آثار جاهلیّت و آلودگیهای آن را از بین ببرد و او را به ویران کردن
قبرهای مؤمنان فرمان نداد! گفتم: پس نظرتان چیست اگر (بنا بر روی) قبر
پیامبری یا امامی از ائمّهی مؤمنان باشد؟ فرمود: چنین میبینم که ویران
نشود و چیزی از آن برداشته نشود مگر از باب اصلاح تا فتنهای برای کسانی که
ایمان دارند نباشد پس میانشان دشمنی و کینه بیندازد و اشکالی ندارد که قبر
در خانهای باشد که برای آن ساخته نشده است مادامی که بیشتر از چهار انگشت
بلند نشود و نمیگویم طوری که این سنگها میگویند -یعنی وهّابیها! سپس
روی خود را به طرف عبد الله بن حبیب گرداند که در حال رفو کردن پیراهنی
برای آن جناب بود، پس فرمود: قبرهای صالحان را ویران میکنند و قصرهای
ظالمان را آباد میسازند! نه به خدا سوگند این کاری نبود که به آن امر
شدند»! آری، همان طور که این عالم بزرگ فرموده،
مشکل آن است که اکنون کسانی بر بارگاه قبر پیامبر و اهل بیتش خرده میگیرند
و به طلا و نقرهی آن اعتراض میکنند که دربارهی کاخهای سلاطین و
برجهای شاهزادگان چیزی نمیگویند و طلاها و نقرههای آنان که صرف عیّاشی و
إفساد در زمین میشود را نادیده میگیرند، در حالی که اگر ساختن بارگاه و
استفاده از طلا و نقره برای قبر پیامبر و اهل بیتش با سنّت مخالفت دارد،
ساختن کاخها و برجها و استفاده از طلا و نقره برای عیّاشی و إفساد در
زمین با سنّت مخالفتر است و با این وصف، تلاش برای تخریب قصرهای ظالمان،
از تلاش برای تخریب قبرهای صالحان سزاوارتر است؛ چنانکه یکی از یارانمان ما
را خبر داد، گفت: «کُنْتُ
عِنْدَ ٱلْعَبْدِ ٱلصَّالِحِ فَدَخَلَ عَلَیْهِ رَجُلٌ مِنَ
ٱلسَّلَفِیَّةِ، فَقالَ: کانَ فِی قَرْیَتِی قَبْرٌ لِفُلانٍ ٱلصُّوفِیِّ
وَ کانَ یُعْبَدُ مِنْ دُونِ ٱللّهِ فَهَدَمْتُهُ! قالَ: وَ هَدَمْتَهُ؟!
قالَ: نَعَمْ وَاللّهِ وَ نَفَضْتُ یَدَیَّ مِن تُرابِهِ، قالَ: هَدَمْتَ
ٱلْقَبْرَ ٱلْأَصْغَرَ وَ أَبْقَیْتَ ٱلْقَبْرَ ٱلْأَکْبَرَ! قالَ: وَ مَا
ٱلْقَبْرُ ٱلْأَکْبَرُ؟! قالَ: قَصْرُ ٱلْحاکِمِ وَ عُبّادُهُ أَکْثَرُ!
فَتَأَمَّلَ ٱلرَّجُلُ ساعَةً ثُمَّ قالَ: وَاللّهِ لَوْ أَطَعْناکَ
لَحَمَلْتَنا عَلَی ٱلطَّرِیقِ ٱلْواضِحِ وَلٰکِنْ ما نَصْنَعُ
بِٱلْمَذاهِب؟! ثُمَّ قامَ وَ خَرَجَ»؛ «نزد
بندهی صالح (جناب منصور) بودم، پس مردی از سلفیّه بر او وارد شد و گفت: در
قریهی من قبری برای فلان صوفی بود که به جای خداوند پرستش میشد، پس آن
را ویران کردم! فرمود: آن را ویران کردی؟! گفت: آری و دستم را از خاک آن
تکان دادم! فرمود: قبر کوچکتر را ویران کردی و قبر بزرگتر را باقی
گذاشتی! گفت: قبر بزرگتر کدام است؟! فرمود: قصر حاکم و پرستش کنندگان آن
بیشترند! پس مرد ساعتی در اندیشه فرو رفت و سپس گفت: به خدا سوگند اگر از
تو اطاعت کنیم ما را به راه روشن رهسپار میسازی، ولی چه کنیم با مذاهب؟!
سپس برخاست و بیرون رفت». آری، قصرهای ظالمان، قبرهایی بزرگتر هستند
که مردگانی متحرّک در آنها حکم میرانند و از نظر علامه منصور هاشمی
خراسانی، به ویران شدن سزاوارترند، ولی بیشتر مردم از آنها غافل هستند و
به قبرهای کوچکتر اعتراض میکنند و هر کس که خداوند او را هدایت نفرماید،
برای او هدایتگری نیست.