4.اخلاق:اخلاق اجتماعی
لطفا پرسش شماره 136 اخلاق با موضوع «اخلاق اجتماعی» ثبت شده توسط «رضا راضی» در تاریخ 5 دی 1394 و پاسخ دفتر حفظ و نشر آثار علامه منصور هاشمی خراسانی؛ زمینهساز عملی ظهور مهدی علیه السلام را بخوانید.
متن پرسش:
در چه مواقعی غیبت کردن جایز است؟پاسخ بخش پاسخگویی به پرسشهای دفتر حفظ و نشر آثار منصور هاشمی خراسانی:
«غیبت کردن» در
اسلام، به معنای متّهم کردن کسی در غیاب او به چیزی است که شرعاً یا عرفاً
پسندیده نیست و این از آن جهت ظلم است که باعث بدگمانی به او در حالی
میشود که او قادر به دفاع از خود نیست و قبح ظلم بدیهی است. از این رو،
خداوند در کتاب خود به قبح این عمل ارشاد کرده و فرموده است: «وَلَا
یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضًا ۚ أَیُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ
أَخِیهِ مَیْتًا فَکَرِهْتُمُوهُ ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ
تَوَّابٌ رَحِیمٌ» (حجرات/ 12)؛ «و برخی از
شما برخی دیگر را غیبت نکنند! آیا یکی از شما دوست میدارد که گوشت برادر
مردهاش را بخورد؟! پس آن را ناپسند میدارید و از خداوند پروا کنید!
هرآینه خداوند توبهپذیری مهربان است»! آری، غیبت کردن کسی که «مؤمن» نیست، حرام شمرده نمیشود؛ چراکه خداوند با خطاب «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» و تعبیر «بَعْضُکُمْ بَعْضًا» و تعبیر «لَحْمَ أَخِیهِ»،
مؤمنان را از غیبت یکدیگر نهی فرموده است و با این وصف، غیبت کردن کسی که
کافر یا ظالم یا فاسق است و تبعاً مؤمن شمرده نمیشود، مورد نهی خداوند
نیست، هر چند ترک آن در صورتی که فایدهای بر آن مترتّب نباشد، اولی است و
فایده، آگاه کردن حاضران از کفر یا ظلم یا فسق اوست، در صورتی که آگاهی
آنان از آن ضرورت داشته باشد، نه آگاه کردن آنان از نقصی در جسم یا در مال
یا در اهل او که وی در پیدایش آن نقشی نداشته است؛ چراکه این کار توهین و
استهزاء به او محسوب میشود و توهین و استهزاء به هیچ کس جایز نیست؛ چنانکه
یکی از یارانمان ما را خبر داد، گفت: «ذَکَرْتُ
عِنْدَ ٱلْمَنْصُورِ ٱلْهٰاشِمِیِّ ٱلْخُراسٰانِیِّ عَدُوّاً لَهُ
جَبّاراً فَقُلْتُ: ذٰاکَ ٱلسَّمِینُ ٱلْکَوْسَجُ! فَتَغَیَّرَ لَوْنُهُ وَ
قالَ: أَسْرَفْتَ! أَسْرَفْتَ! لا نُعادِیهِ لِخَلْقِهِ وَ لٰکِنْ
نُعادِیهِ لِخُلْقِهِ وَ إِنَّما خَلْقُهُ مِنَ ٱللّهِ وَ خُلْقُهُ مِنْ
قِبَلِ نَفْسِهِ»؛ «نزد منصور هاشمی خراسانی
از دشمن جبّاری برای او یاد کردم، پس گفتم: آن مرد چاق کوسه! پس رنگ آن
جناب دگرگون شد و فرمود: زیادهروی کردی! زیادهروی کردی! ما با او به خاطر
خَلقش دشمنی نمیکنیم، بلکه به خاطر خُلقش دشمنی میکنیم؛ چراکه خَلقش از
جانب خداوند است و خُلقش از جانب خودش است»! این سیرهی منصور هاشمی خراسانی است، در
حالی که سیرهی دشمنانش جز توهین، تحقیر، تخریب، استهزا و افترا نیست و
تنها خردمندان پند میگیرند.