4.احکام: احکام امر به معروف و نهی از منکر
لطفا پرسش شماره 132 احکام با موضوع «احکام امر به معروف و نهی از منکر» ثبت شده توسط «اسماعیلی» در تاریخ 5 دی 1394 و پاسخ دفتر حفظ و نشر آثار علامه منصور هاشمی خراسانی؛ زمینهساز عملی ظهور مهدی علیه السلام را بخوانید.
متن پرسش:
بنده یک منبری و از ارادتمندان حضرت علامه خراسانی حفظه الله تعالی هستم و گاهی در منبرم برای آگاهی مردم از معارف حقّهی اسلام، از فرمایشهای نورانی این بزرگوار و مواعظ بلیغهی ایشان استفاده میکنم، ولی متأسفانه با توجّه به فضای امنیّتی موجود در ایران و جوّ مسمومی که بر ضدّ این عالم مظلوم ایجاد کردهاند، قادر به ذکر نام ایشان نیستم و نمیتوانم این موارد را با صراحت از ایشان نقل کنم؛ خصوصاً که در میان اهل مسجد متعصّبینی حضور دارند که اگر نام این بزرگوار را از دهان من بشنوند دیگر پشت سر من نماز هم نمیخوانند و برای من مشکلات عدیدهای ایجاد میکنند. با این حال، من گاهی به صورت کلّی و مجمل به این بزرگوار اشاره میکنم و مثلاً میگویم: «به قول یکی از بزرگان» یا «به قول یکی از علما» یا «برخی حکما فرمودهاند» و مانند این، ولی نمیدانم که آیا این اشارات کفایت میکند یا نه؟ به هر حال سؤالم این است که آیا این کار برای بنده با توجّه به اینکه قصد ترویج معارف حقّهی اسلام را دارم، جایز است؟ اگر جایز نیست، چه کار باید انجام بدهم؟با تشکّر از شما و این عالم بزرگ که مصداق بارز «إنّک علی الحقّ المبین» هستند و با آثار ارزشمند خود، سطح فکر و بینش ما را نسبت به اسلام چندین درجه بالاتر بردهاند و نگاههای غلط ما را خصوصاً به مسألهی مهدویت اصلاح فرمودهاند و یک انقلاب فرهنگی عظیم و بیسابقه را در جهان اسلام آغاز کردهاند که نویدبخش انقلاب جهانی مهدوی است ان شاء الله.
پاسخ بخش پاسخگویی به پرسشهای دفتر حفظ و نشر آثار منصور هاشمی خراسانی:
جای خرسندی است که
هنوز در میان اصحاب منبر، معدود آزادگانی مانند جنابعالی یافت میشوند که
دین خود را به دنیا نفروختهاند و پیرو خواهشهای جبّاران نشدهاند و فریب
دروغهای مزدوران را نخوردهاند و در پرتو کتاب خداوند و سنّت پیامبرش و
بیاعتنا به القائات این و آن، به حقّانیّت آشکار جناب علامه منصور هاشمی
خراسانی حفظه الله تعالی و ارزش والای کار او بصیرت دارند و قدر
«فرمایشهای نورانی و مواعظ بلیغهی ایشان» را در این قحط الحکمه میدانند و
تنها به «ترویج معارف حقّهی اسلام» میاندیشند، ولی جای تأسّف است که
اختناق در جامعهی ایران به حدّی رسیده است که اهل علم حتّی جرأت نام بردن
از کسی جز حاکمان و ایادی آنان را ندارند و از بردن نام یک عالم مسلمان و
مستقل و نقل اقوال علمی و اخلاقی او میهراسند؛ مانند اختناق در جامعهی
امویان که اهل علم را از بردن نام علیّ بن ابی طالب و نقل اقوال او باز
داشته بود و به جعل حدیث بر ضدّ او برای خشنودی حاکمان واداشته بود و چنان
جوّ آلوده و تاریکی را به وجود آورده بود که بغض او پیر و جوان را فرا
گرفته بود؛ تا حدّی که حاکمان اموی، خلفاء مشروع پیامبر صلّی الله علیه و
آله و سلّم شمرده میشدند و اهل بیت آن حضرت، گروهی شورشی و منحرف با
ادّعاهای دروغین و در پی تفرقهانگیزی میان مسلمانان! امروز نیز همان جریان
ادامه دارد و تنها نامها تغییر کرده است تا آزمونی برای مردمان باشد.
مدّعیان ولایت مطلقه و دعوت کنندگان به سوی حاکمیّت خود، نمایندگان اسلام
ناب محمّدی شمرده میشوند و زمینهساز ظهور مهدی و دعوت کنندهی به سوی
حاکمیّت آل محمّد صلّی الله علیه و آله و سلّم یک شورشی منحرف با ادّعاهای
دروغین و در پی تفرقهانگیزی میان مسلمانان! اهل علم از بردن نام منصور
هاشمی خراسانی و نقل اقوال او باز داشته میشوند و به جعل و افترا و نشر
اکاذیب بر ضدّ او برای خشنودی حاکمان واداشته میشوند و چنان جوّ آلوده و
تاریکی به وجود آمده است که بغض او پیر و جوان را فرا گرفته است. اکنون کار
به جایی رسیده است که مشتی جوانک احمق و متعصّب که نه بهرهای از علم
دارند و نه بهرهای از ادب، با تحریض سرکردگان منافق و شیطانصفت خود،
انواع سبّ و لعن را به این عالم مظلوم و عظیم الشّأن روا میدارند و از هیچ
توهین و افترایی به ساحت مطهّرش خودداری نمیکنند و به حبس و آزار یاران و
دوستداران او میپردازند؛ همان طور که پدرانشان با تحریض حاکمان اموی،
انواع سبّ و لعن را به علیّ بن ابی طالب روا میداشتند و از هیچ توهین و
افترایی به آن حضرت خودداری نمیکردند و به حبس و آزار یاران و دوستداران
او میپرداختند، در حالی که این عالم مظلوم و عظیم الشّأن به شیوهی علیّ
بن ابی طالب، جز بر پایهی کتاب خداوند و سنّت پیامبرش سخنی نمیگوید و
تنها جرمش سازش نکردن با جبابره و کرنش نکردن در برابر طواغیت است. اف باد
بر این مردم سادهلوح و فرومایه که همواره بازیچهی دست جبابره و پشتیبان
طواغیت در برابر اهل بیت پیامبرشان بودهاند و برای خشنودی حاکمان ظالم،
مصلحان مظلوم را لگدمال کردهاند! اما روایت شما از جناب علامه منصور هاشمی
خراسانی بدون آوردن نام او یا به صورت مجمل از بیم حکومت ایران، مانند
روایت برخی صحابه و تابعان از علیّ بن ابی طالب بدون آوردن نام او یا به
صورت مجمل از بیم حکومت بنی امیّه است؛ چنانکه مشهور است آنان هرگاه
میخواستند از آن حضرت چیزی روایت کنند، میگفتند: «مردی از قریش چنین گفت»
یا «مردی از صحابه چنین گفت» و نام او را نمیآوردند و از برخی رسیده است
که هرگاه میخواستند از آن حضرت چیزی روایت کنند میگفتند: «ابو زینب چنین
گفت» تا کسی نفهمد که مراد آنان علیّ بن ابی طالب است (نگاه کنید به: طبری،
المسترشد، ص676؛ مفید، الإرشاد، ج1، ص310؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل أبی
طالب، ج2، ص174) و با این وصف، اگر عمل آنان صحیح شمرده شود، عمل شما نیز
صحیح است؛ جز آنکه به نظر میرسد عمل آنان صحیح شمرده نمیشود؛ چراکه هر
چند جان و مال آنان را از گزند ظالمان حفظ میکرد، به بقاء حکومت ظالمان
یاری میرساند و نسلهای جدید مسلمانان را که با سوابق علیّ بن ابی طالب
آشنایی نداشتند، به انحراف از او سوق میداد و تبعاً مصداق کتمان آیات
خداوند و تلبیس حق به باطل شمرده میشد و در واقع همان کاری بود که حاکمان
ظالم میخواستند. از این رو، در میان صحابه و تابعان، آزادگانی بودند که به
رغم فشارها و تهدیدهای حاکمان ظالم، نام علی را میآوردند و فضائل او را
روایت میکردند و از مال و جان خود در این راه میگذشتند و بدون شک اگر
اینان نبودند، نام آن حضرت و فضائل او از یادها میرفت و امکانی برای هدایت
آیندگان باقی نمیماند و به این ترتیب، مقصود حاکمان ظالم برآورده میشد.
از اینجا دانسته میشود که نقل سخنان جناب علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه
الله تعالی، بدون آوردن نام او و به صورت مجمل، خصوصاً در این برههی حسّاس
شایسته نیست و از مصادیق کتمان حق و تلبیس آن به باطل شمرده میشود، بل
واجب است کسانی در میان مردم باشند که برای خداوند از جان و مال خود بگذرند
و هنجارهای ظالمانهی جبّاران را بشکنند و کاری را انجام دهند که برای
آنان ناگوارتر و دشوارتر است، تا با اراده و همّت این آزادگان، جوّ آلوده و
تاریک موجود تغییر کند و زمینه برای بیداری مسلمانان جهان فراهم شود و
کلمهی خداوند راست آید که فرموده است: «یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ» (صف/ 8)؛ «میخواهند نور خداوند را با دهانهای خود خاموش کنند، در حالی که خداوند کامل کنندهی نور خود است اگرچه کافران کراهت داشته باشند»! بر این اساس، به همهی واعظان، اندیشمندان
و نویسندگان مسلمان توصیه میکنیم که خداوند و روز رستاخیز را به یاد
آورند و از بردن نام این انسان بزرگ باکی به خود راه ندهند و از نقل اقوال
علمی و اخلاقی او نهراسند و با هر سازی که قلدران مینوازند نرقصند و چنین
ذلّت و دنائتی را برای خود نپذیرند؛ زیرا زندگی دنیا کوتاهتر از آن است که
برای حفظ آن، حقّی را کتمان نمایند یا با باطلی بپوشانند و عاقبت برای
پرهیزکاران است، نه برای مستکبران و نه برای خودفروختگان.