6. احکام: احکام جهاد، دفاع و هجرت
لطفا پرسش شماره 118 احکام با موضوع « احکام جهاد، دفاع و هجرت » ثبت شده توسط « محمّد جواد » در تاریخ 6 آذر 1394 و پاسخ دفتر حفظ و نشر آثار علامه منصور هاشمی خراسانی؛ زمینهساز عملی ظهور مهدی علیه السلام را بخوانید.
متن پرسش:
امروز که عصر دعوت مسلمانان به آخرین ریسمان الهی و خلیفهی منتخب خداوند و تنها رابط میان الله و انسانها و تنها امام موحدان خالص است که حاکمیت حکومت الهی بر انسانها را در برابر طاغوت تجلّی میبخشد، عدّهای از مستضعفان وارد نهضت «بازگشت به اسلام» با رهبری حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی گردیدهاند و در این دریای طوفانی با چراغهای خود، مسلمانان را امر به معروف و نهی از منکر و دعوت به اطاعت از الله و دوری از شرک میکنند. حال از آنجایی که اینان در معرض تعرّض طاغوتیان و جاهلان و کجفهمان و دلبستگان به قدرت و مقلّدان بیمار قرار دارند، اگر جان و مال ایشان از بین برود آیا اجر شهید دارند؟پاسخ بخش پاسخگویی به پرسشهای دفتر حفظ و نشر آثار منصور هاشمی خراسانی:
بیگمان کسانی که با مال و جان خود در راه تحقّق حاکمیّت خداوند بر جهان میکوشند، شهیدان زندهاند و اگر در این راه کشته شوند بهترین شهیدان شمرده میشوند، بلکه در عصر کنونی شهیدی جز آنان وجود ندارد؛ چراکه کسی جز آنان در راه تحقّق حاکمیّت خداوند بر جهان نمیکوشد، بلکه همگان از هر گروه و مذهبی، دانسته یا نادانسته در راه تحقّق حاکمیّت دیگران بر جهان میکوشند و این در حالی است که شهادت تنها در راه تحقّق حاکمیّت خداوند بر جهان ممکن است؛ چنانکه فرموده است: «الَّذِینَ آمَنُوا یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ ۖ وَالَّذِینَ کَفَرُوا یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ الطَّاغُوتِ» (نساء/ 76)؛ «کسانی که ایمان آوردند در راه خداوند میجنگند و کسانی که کافر شدند در راه طاغوت میجنگند» و فرموده است: «وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ ۚ بَلْ أَحْیَاءٌ وَلَٰکِنْ لَا تَشْعُرُونَ» (بقره/ 154)؛ «و به کسانی که در راه خداوند کشته میشوند مردگان نگویید، بلکه زندگانند ولی شما در نمییابید». با این وصف، کسانی که در راه ایجاد یا حفظ حاکمیّت پیشوای داعش یا پیشوای طالبان یا پیشوای سوریه یا پیشوای ایران یا پیشوایانی دیگر در جهان کشته میشوند، مردارند و شهید نامیدن آنان فریبی بیش نیست؛ زیرا شهید در اسلام کسی است که در راه ایجاد و حفظ حاکمیّت خلیفهی خدا در زمین کشته میشود، نه ایجاد و حفظ حاکمیّت دیگران و چنین کسی در دوران کنونی جز منصور هاشمی خراسانی و یاران مخلص او که در راه ایجاد و حفظ حاکمیّت مهدی میکوشند، نمیتواند باشد؛ چنانکه یکی از یارانمان ما را خبر داد، گفت:
«سَمِعْتُ ٱلْمَنْصُورَ یَقُولُ لِأَصْحابِهِ: أَلا تَتَعَجَّبُونَ مِنْهُمْ؟! یُسَمُّونَ قَتِیلَ هٰذا شَهِیداً وَ قَتِیلَ هٰذا شَهِیداً وَ ما هُما إِلّا جِیفَتانِ تَهُبُّ عَلَیْهِمَا ٱلرِّیاحُ! أَلا وَاللّهِ مَا ٱلشَّهِیدُ إلّا أَنا وَ أَصْحابِی وَ إِنْ مِتْنا عَلیٰ فُرُشِنا»؛ «شنیدم جناب منصور به یاران خود میفرماید: آیا از اینان به شگفت نمیآیید؟! کشتهی این را شهید مینامند و کشتهی آن را شهید مینامند، در حالی که آن دو جز مرداری که بادها بر آن میوزند نیستند! آگاه باشید که شهیدی جز من و یارانم نیست اگرچه بر بسترهای خود بمیریم».
از خداوند توفیق شهادت حقیقی در راهش و همراه با زمینهساز ظهور خلیفهاش را مسئلت داریم.
تعلیق شماره: | 1 |
|
تاریخ تعلیق: | 1394/9/7 |
در مورد این سؤال و پاسخ آن تعدادی از مخالفان شبهاتی را مطرح کردهاند که استدعا دارم به آنها پاسخ داده شود:
1- اگر علامه خراسانی بر حق هستند و طالب شهادت، پس چرا اذن جهاد و شهادت علیه مفسدانی مثل داعش نمیدهند؟ چرا خود سلاح به دست نمیگیرند؟
2- بسیاری از علمای اسلام علیه مفسدان داعش اعلام جهاد کردهاند که به وسیلهی آن بسیاری از مفاسد آنها دفع شده. چرا علامه خراسانی سکوت کردهاند؟
3- برخی مخالفان میگویند موضع علامه خراسانی در مقابل قیام کنندگان مثل قاعدین در مقابل مجاهدین است و بر طبق قرآن کریم مجاهدین بر قاعدین فضیلت دارند. پاسخ علامه خراسانی به این افراد چیست؟
4- اقدام عملی مورد نظر علامه خراسانی برای ظهور حضرت مهدی (ع) چگونه و به چه شکل است؟
5- چطور میشود افرادی که با پیروی آگاهانه از علما برای دفع فساد و دفاع از جان و مال و ناموس مسلمانان با مفسدانی مثل داعش میجنگند و کشته میشوند شهید نباشند؟ اگر چنین نباشد حتی جان علامه خراسانی هم در خطر خواهد بود.
پاسخ به تعلیق: | 1 | تاریخ پاسخ به تعلیق: | 1394/9/8 |
لطفاً به این تعداد از مخالفان احساساتی و بیبصیرت که بنا بر قاعدهی یهودیِ «إِنْ أُوتِیتُمْ هَٰذَا فَخُذُوهُ وَإِنْ لَمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُوا ۚ» (مائده/ 41)، هرگاه چیزی از جناب علامه منصور هاشمی خراسانی را میپسندند به او میگرایند و هرگاه چیزی از آن جناب را نمیپسندند به «تعدادی از مخالفان او» تبدیل میشوند، بفرمایید:
اولاً احکام اسلام مانند جهاد، نه تابع اهواء نفسانی و قیاسهای ظنّی و وهمی این زیدیمسلکان است و نه مبتنی بر إعلام «بسیاری از علما» که خود با پرستش طاغوت و کتمان آیات خداوند در گذشته، سبب پیدایش «مفسدانی مثل داعش» شدهاند و اکنون به پیروی از حاکمان ظالم خود و برای حفظ منافع آنان، مقلّدان هیجانزده و چشم و گوش بستهی خود را وعدهی شهادت میدهند و روانهی جنگ میکنند، بل تابع امر و نهی خداوند و مبتنی بر کتاب او و سنّت پیامبر اوست که در سیرهی اهل بیت پیامبرش تجلّی یافته و تنها مستمسک علامه منصور هاشمی خراسانی است.
ثانیاً ادّعای آنکه «علامه خراسانی اذن جهاد و شهادت علیه مفسدانی مثل داعش نمیدهند» یا «در برابر آنان سکوت کردهاند»، کذب محض و بهتان مبین است؛ چراکه ایشان بارها و به روشنی در برابر داعش موضع گرفته و جهاد با مفسدانی مانند آنان را واجب شمرده و سزای عملشان را این دانسته است که «کشته شوند یا به دار آویخته شوند یا دستها و پاهاشان به خلاف هم بریده شود یا از زمین رانده شوند» (بازگشت به اسلام، ص255) و فرموده است: «من اگر در زمین تمکّن یابم، آنان را به سزای عملشان خواهم رساند» (همان، ص256)، با این تفاوت که ایشان جهاد را نه تنها با داعش، بلکه با همهی مفسدان واجب میداند و جهاد با برخی مفسدان در زیر پرچم مفسدانی دیگر را جایز نمیداند؛ چنانکه فرموده است: «سلب حاکمیّت از ظالم برای تفویض آن به ظالمی دیگر جایز نیست؛ چراکه این کار مخالفت و مقابله با ظالم شمرده نمیشود، بلکه إبقاء او در صورتی دیگر است» (همان، ص59). از اینجا دانسته میشود که مراد آن بزرگوار از نکوهش جنگ کنندگان با داعش در زیر پرچم داعشهای دیگر، نهی از جهاد با داعش نیست، بل امر به جهاد مشروع با آنان است که جز در معیّت رهبری عادل و مستقل از حاکمان ظالم و در پی زمینهسازی برای ظهور مهدی، ممکن نیست و این مبتنی بر مبنای آن بزرگوار در باب «ضرورت اقامهی کلّ اسلام» است که اقامهی جزئی از اسلام بدون اقامهی سایر اجزاء آن را بیفایده، بلکه خطرناک میداند، نه به این معنا که همان جزء نیز باید ترک شود، بل به این معنا که سایر اجزاء نیز باید اقامه شوند.
ثالثاً سیرهی علامه منصور هاشمی خراسانی در همهی زمینهها مشابه سیرهی اهل بیت پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم است و با این وصف، عجیب نیست که به اتّهاماتی مشابه اتّهامات آنان متّهم میشود. به عنوان نمونه، متّهم شدن آن جناب به ترک جهاد و پیوستن به قاعدین، مشابه متّهم شدن امام علیّ بن حسین به آن است؛ چنانکه روایت شده است عبّاد بصری در راه مکّه به آن حضرت گفت: «یَا عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ! تَرَکْتَ الْجِهَادَ و صُعُوبَتَه و أَقْبَلْتَ عَلَى الْحَجِّ و لِینَتِهِ! إِنَّ اللَّه عَزَّ وجَلَّ یَقُولُ: <إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَىٰ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ ۚ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ ۖ وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِیلِ وَالْقُرْآنِ ۚ وَمَنْ أَوْفَىٰ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ ۚ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُمْ بِهِ ۚ وَذَٰلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ>»؛ «ای علیّ بن حسین! جهاد و سختی آن را ترک کردی و به حج و آسانی آن روی آوردی، در حالی که خداوند فرموده است: <هرآینه خداوند از مؤمنان جانها و مالهاشان را خرید در ازای اینکه برایشان بهشت باشد، در راه خداوند میجنگند، پس میکشند و کشته میشوند، وعدهای راستین بر او در تورات و انجیل و قرآن و چه کسی از خداوند به عهد خود وفادارتر است؟! پس به داد و ستدی که با او کردید شادمان باشید؛ چراکه آن پیروزی بزرگ است> (توبه/ 111)»! آن حضرت فرمود: «أَتِمَّ الآیَةَ»؛ «آیه را کامل کن»! عبّاد گفت: «التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاکِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ ۗ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ»؛ «بازگشت کنندگان، عبادت کنندگان، ستایش کنندگان، سیاحت کنندگان، رکوع کنندگان، سجود کنندگان، امر کنندگان به معروف و نهی کنندگان از منکر و نگاه دارندگان حدود خداوند و مؤمنان را بشارت بده» (توبه/ 112)! آن حضرت فرمود: «إِذا ظَهَرَ هٰؤُلاءِ لَمْ نُؤْثِرْ عَلَى ٱلْجِهادِ شَیْئاً»؛ «هرگاه چنین کسانی پیدا شوند چیزی را بر جهاد ترجیح نمیدهیم» (الکافی، ج5، ص22؛ تهذیب الأحکام، ج6، ص134). بدین سان سایر ائمّهی اهل بیت نیز به همین اتّهام متّهم شدند؛ چنانکه روایت شده است عبد الملک بن عمرو پس از اینکه امام جعفر بن محمّد از جهاد با کافران در لشکر ظالمان نهی فرمود، به آن حضرت گفت: «إِنَّ الزَّیْدِیَّةَ یَقُولُونَ لَیْسَ بَیْنَنَا و بَیْنَ جَعْفَرٍ خِلَافٌ إِلَّا أَنَّه لَا یَرَى الْجِهَادَ»؛ «زیدیها میگویند میان ما و جعفر اختلافی وجود ندارد جز اینکه او معتقد به جهاد نیست»! آن حضرت با تعجّب فرمود: «أَنَا لَا أَرَاه؟! بَلَى واللَّهِ إِنِّی لأَرَاهُ ولَکِنْ أَکْرَهُ أَنْ أَدَعَ عِلْمِی إِلَى جَهْلِهِمْ»؛ «من معتقد به جهاد نیستم؟! نه به خدا سوگند، من معتقد به آن هستم، ولی نمیخواهم علم خود را به خاطر جهل آنان وا گذارم» (الکافی، ج5، ص19؛ تهذیب الأحکام، ج6، ص127). این همان رویکرد اهل بیت پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم و رویکرد شاگرد اوّل مکتب آنان منصور هاشمی خراسانی است و با این وصف، هر کس اتّهام عبّاد بصری به علیّ بن حسین و اتّهام زیدیّه به جعفر بن محمّد را به منصور هاشمی خراسانی وارد میکند، پاسخ منصور هاشمی خراسانی به او همان پاسخ علیّ بن حسین و جعفر بن محمّد است.
رابعاً کسانی که در لشکر ظالمان و زیر پرچم حاکمان گوناگون با داعشیان میجنگند، تفاوت چندانی با داعشیان ندارند؛ چراکه اگر داعشیان شهادتین میگویند و نماز میگزارند و روزه میگیرند و با انگیزهی جهاد، از برخی طاغوتهای منطقه فرمان میبرند و برای تثبیت حاکمیّت و تأمین منافع رهبر خود میکشند و کشته میشوند، کسانی که با آنان میجنگند نیز مانند آنان شهادتین میگویند و نماز میگزارند و روزه میگیرند و با انگیزهی جهاد، از برخی طاغوتهای منطقه فرمان میبرند و برای تثبیت حاکمیّت و تأمین منافع رهبر خود میکشند و کشته میشوند. با این وصف، تفاوتی میان آن دو در نزد خداوند و اولیاء او وجود ندارد، جز اینکه داعشیان ابتداء به جنگ کردهاند و در زمین فساد میانگیزند و با این وصف، از دیگران گمراهتر و ستمکارترند، ولی این مجوّزی برای جنگ با آنان در لشکر ظالمان و زیر پرچم حاکمان گوناگون نیست؛ چراکه چنین جنگی اگرچه با طاغوت است، در راه خداوند شمرده نمیشود، بلکه در راه طاغوت است و با این وصف، کسانی که در آن کشته میشوند، شهید نیستند. آری، جنگ با داعشیان تنها در لشکر منصور و زیر پرچم سیاه او که پرچم زمینهسازی برای ظهور مهدی است جایز است و هر جنگی با آنان در صفوفی دیگر، نهایتاً به سود ظالمان تمام خواهد شد و پایههای حکومت طواغیت را محکم خواهد کرد.
خامساً اقدام عملی علامه خراسانی برای ساختن زمینهی ظهور مهدی، تابعی از کیفیّت و کمّیّت حمایت مسلمانان از این بزرگوار است. توضیح آنکه اگر مسلمانان، مانند شما و دوستانتان به گونه و اندازهی کافی از این بزرگوار حمایت نکنند، به معنای آن است که هنوز برای ظهور مهدی آمادگی پیدا نکردهاند و با این وصف، ظهور آن حضرت برای آنان بر خلاف حکمت است، ولی اگر آنان بر خلاف شما و دوستانتان، به گونه و اندازهی کافی از این بزرگوار حمایت کنند، ایشان همهی اقدامات لازم برای ساختن زمینهی ظهور مهدی را مطابق با مبنا و منهجی که در کتاب شریف «بازگشت به اسلام» تبیین فرموده است، انجام میدهد و امید میرود که بتواند آن حضرت را برای ظهوری به موقع و موفّق متقاعد سازد و توفیقشان تنها از جانب خداوند است.
تعلیق شماره: | 2 |
|
تاریخ تعلیق: | 1394/12/27 |
در جواب این جهّال که چرا علامه اذن جهاد نمیدهند؟! هر چند جوابشان داده شده، اما گذشته از اینها بنده در ایران بین مردم زندگی میکنم و مانند خیلی از مردم شاهد هستم که عدّهی زیادی که به جهاد میروند از روی فقر و نداری است که در یک ماه مثلاً جهاد، یک سال حقوق کارگری نصیبشان میشود و اگر در این راه کشته شوند خانوادهیشان به عنوان خانوادهی شهید ثبت شده و هر ماه حقوقی دریافت میکنند. لذا جوانها اکثراً به طمع و از روی نداری به جنگ با داعش میروند، نه به خاطر اینکه حکومت ایران بر حق است. جوان بیکار و فقیری را میشناسم که چهار نفر را با دستفروشی اداره میکند و از اسلام تنفّر دارد و برای جنگ در سوریه ثبت نام کرده است! چرا؟ چون دو سه بار بساطش را شهرداری جمع کرد و هر روز بهش گیر میدهد و جریمه میکند و در نفرت از اسلام به این جوان کمک زیادی میرساند. با توجّه به اینکه اگر یک سال در جنگ سوریه با داعش طاقت بیاورد انگار ده سال در ایران دستفروشی بدون مزاحمت کرده و اگر از حرج بر خودم و آبروی بندهی خدا هراسی نداشتم، با مستند کلامم را به دهان منتقدین علامه میزدم تا دیگر چنین ایراد سراسر متناقض و عوامفریبانهای را بر علامهی بزرگوار نگیرند و تا آخرین دَم از جهاد دم نزنند. اگر جهادی وجود داشته باشد، در رکاب ولیّ خداست و خلیفهی خدا اوّل با کسانی جهاد مینماید که مخالف و منکر، بلکه غاصب جایگاه خلیفهی خدا هستند نه با کفار که خود را منتسب به خلیفهی خدا نمیدانند و ادّعایی هم ندارند.
در پاسخ به مدافعین حرم و کسانی که از علامه منصور هاشمی خراسانی ایراد میگیرند که چرا ایشان خود سلاح به دست نمیگیرند تا به جهاد با داعش و به دفاع از حرم بروند نیز میگویم:
اولاً سلاح علم و دلیل و برهان ایشان که از قرآن و سنّت رسول الله صل الله علیه و آله و سلّم است، بر هر کس که گوش شنوا و چشم بینا دارد از خورشید عالمتاب فروزانتر است و پوشیده نیست. پس ایشان مسلّحتر از هر مسلّحی هستند. مگر در نظر کسانی که عوضِ سینهخیز رفتن بر روی برفها به یاری این بزرگوار، سرشان را همچون کبک زیر برف کردهاند و نمیخواهند حقیقت را ببینند و یاریاش کنند.
ثانیاً اینکه علامه منصور خراسانی در این قحطی، یاران اندک خود را فدای در و دیوار حرمی بکند که بنا بر برخی روایات، پس از ظهور مولایمان مهدی ارواحنا فداه، خود آن حضرت دستور تخریب آنها را میدهد تا طبق احکام اسلام و خواسته و معماری خود آن حضرت تجدید بنا شود، به هیچ وجه عاقلانه نیست. معلوم است که ایشان حفظ حرم را برتر از حفظ جان مولایش نمیداند؛ بر خلاف شخصیت اول ایران آقای خمینی که حفظ نظام را برتر از حفظ امام مهدی ارواحنا فداه میدانست!! آیا خون مسلمانان سوری و سایر کشورها از خون امام مهدی رنگینتر است که منصور هاشمی خراسانی بخواهد به خاطر دفاع از خون آنها به خون خلیفهی خدا خیانت بکند و جمع قلیل یاران مدافع جان امام مهدی را برای دفاع از در و دیوار حرم به خطر بیندازد؟!! خصوصاً با توجّه به اینکه زیادند کسانی که با انگیزههای سیاسی یا اقتصادی یا برخی انگیزههای دیگر به دفاع از خون مسلمانان سوری یا دفاع از در و دیوار حرم میپردازند، ولی جز منصور هاشمی خراسانی و یاران اندکش هیچ کس نیست که به فکر دفاع از خون امام مهدی باشد.
ثالثاً چه تضمینی هست که بعد از شهادت منصور هاشمی و یارانش در جنگ با داعش، مراجع و بزرگان منحرف شما که در پستوهای دفاتر و خانههایشان فقط فتوا میدهند و شمشیر مردم بیچاره را برای جهاد با داعش تیز میکنند، با همین فتواهایشان شمشیرها را بر علیه امام مهدی که دیگر منصور هم ندارد تیز نکنند و غیبت آن حضرت را به صدها سال دیگر عقب نیندازند؟! همان گونه که این علمای منحرف در رسانههایشان از فواید غیبت سخن میگویند و عوض بیتابی و درد از نبود حضرت، مردم را به بهره بردن از غیبت آن حضرت تشویق میکنند!
این علما که دعوت منصور به یاری امام مهدی را کر شدهاند و نمیشنوند و یک کلمه دربارهاش حرفی نمیزنند، زبانشان برای یاری دولت سوریه یک متر درازتر شده است و با فتوای جهاد در راه خدا که در واقع در راه نظام ایران و همپیمانان آن است، خود را عالم و مسؤول در برابر جهان اسلام تصوّر میکنند! در حالی که همین علما اگر جهادی را هم واجب میدانند، باید جهاد برای یاری امام مهدی را واجبتر بدانند و مردم و مقلّدینشان را به یاری منصور دعوت بکنند تا با تحقّق ظهور حضرت به احدی نه تنها در سوریه بلکه در آفریقا، آمریکا و انگلیس و تمام کرهی خاکی ظلمی نشود. پایانپذیری ظلمها فقط با ظهور طَهور امکانپذیر است، نه با دفاع از در و دیوار حرم زینب کبری سلام الله علیها یا کاخ بشار اسد و امثال آنها.
در آخر هم متذکّر میشوم که چرا مردم سوریه و سایر بلاد، خلیفهی خدا را تنها گذاشتهاند تا به آنها ظلم بشود؟؟ مسلّماً یا پدرانشان مقصّرند یا خودشان که به راه پدرانشان میروند و جای خلیفهی خدا، بشار اسدها را بر سر کار آوردهاند. در هر صورت مقصّر ظلم و ستم و خونریزی در بلاد، منصور خراسانی و مهدی فاطمه نیستند.
هر چند من و ما تا در پیشگاه حق تعالی خود را نساختهایم و قلب خلیفهی او را خشنود نکردهایم و به یاری زمینهساز ظهورش سینهخیز بر روی برفها نشتافتهایم، خود را در هر ظلم و ستم در کرهی زمین شریک میدانیم و بر خود میلرزیم که نکند در قیامت ما را به خاطر کوتاهی در خودسازی و یاری نرساندن به خلیفهی خدا برای برپایی حکومت عدل الهی عذاب کنند و شریک ظلم جبّاران به حساب آورند.
از حوصلهی شما بزرگواران بسیار سپاسگزارم.