2.مقدّمات: یقین و ظن؛ ضرورت یقین و عدم کفایت ظن
لطفا پرسش شماره 83 مقدّمات با موضوع « یقین و ظن؛ ضرورت یقین و عدم کفایت ظن» ثبت شده توسط «علی راضی» در تاریخ 10 آبان 1394 و پاسخ دفتر حفظ و نشر آثار علامه منصور هاشمی خراسانی؛ زمینهساز عملی ظهور مهدی علیه السلام را بخوانید.
متن پرسش:
1- نظر علامه خراسانی در مورد قیاس چیست؟2- نظر ایشان در مورد استحسان چیست؟
پاسخ بخش پاسخگویی به پرسشهای دفتر حفظ و نشر آثار منصور هاشمی خراسانی:
لطفاً به نکات زیر توجّه فرمایید: 1 . احکام شرع، چیزی جز اعتبارات شارع
نیستند و اعتبارات شارع، جز با تلقّی از او شناخته نمیشوند و با این وصف،
قیاس برخی از آنها با برخی دیگر عاقلانه نیست؛ خصوصاً با توجّه به اینکه
از یک سو حکم هر موضوعی در کتاب خدا و سنّت پیامبرش تبیین شده و در نزد
خلیفهاش محفوظ است و با این وصف، نیازی به قیاس یک موضوع با موضوع دیگر
نیست، بلکه تنها نیاز به استعلام از خلیفهی خدا در زمین است و اگر استعلام
از او در زمانی میسّر نیست به سبب تقصیر اهل آن زمان در تأمین مقدّمات این
کار است که عذری برای آنان در روی آوردن به قیاس شمرده نمیشود و از سوی
دیگر عقل بدون تلقّی از خداوند قادر به احصاء ملاکهای اعتبارات او نیست؛
چراکه به عنوان مثال، اگر با استناد به آیهی «یَسْأَلُونَکَ مَاذَا أُحِلَّ لَهُمْ ۖ قُلْ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّبَاتُ» (مائده/ 4)؛ «از تو میپرسند که چه چیزی برایشان حلال شده، بگو چیزهای طیّب برای شما حلال شده است»،
طیّب بودن چیزی را ملاک حلال بودن آن بشناسد، ممکن است که خداوند با ملاکی
دیگر مانند عقوبت یا آزمایش، برخی چیزهای طیّب را حرام کرده باشد؛ چنانکه
به عنوان نمونه فرموده است: «فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذِینَ هَادُوا حَرَّمْنَا عَلَیْهِمْ طَیِّبَاتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَبِصَدِّهِمْ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ کَثِیرً» (نساء/ 160)؛ «پس
به خاطر ظلمی از کسانی که یهودی شدند، برخی طیّبها که برایشان حلال بود
را بر آنان حرام کردیم و به خاطر بازداشتن بسیارشان از راه خداوند» و فرموده است: «فَلَمَّا
فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِیکُمْ بِنَهَرٍ
فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَیْسَ مِنِّی وَمَنْ لَمْ یَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ
مِنِّی إِلَّا مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِیَدِهِ ۚ» (بقره/ 249)؛ «پس
چون طالوت به همراه لشکریان روانه شد گفت: هرآینه خداوند شما را با نهری
میآزماید، پس هر کس از آن بیاشامد از من نیست و هر کس از آن نخورد او از
من است مگر کسی که با دست خود یک مشت برگیرد» و اگر با استناد به آیهی «وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَائِثَ» (أعراف/ 157)؛ «و چیزهای خبیث را بر آنان حرام میکند»،
خبیث بودن کاری را ملاک حرام بودن آن بشناسد، ممکن است که خداوند با ملاکی
دیگر مانند عقوبت یا آزمایش، برخی کارهای خبیث را واجب کرده باشد؛ چنانکه
به عنوان نمونه فرموده است: «وَإِذْ قَالَ
مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ یَا قَوْمِ إِنَّکُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَکُمْ
بِاتِّخَاذِکُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلَىٰ بَارِئِکُمْ فَاقْتُلُوا
أَنْفُسَکُمْ» (بقره/ 54)؛ «و چون موسی به
قوم خود گفت که ای قوم من! بیگمان شما با گرفتن گوساله به خودتان ظلم
کردید، پس به سوی آفرینندهیتان بازگردید و خودتان را بکشید» و فرموده است: «فَلَمَّا
بَلَغَ مَعَهُ السَّعْیَ قَالَ یَا بُنَیَّ إِنِّی أَرَىٰ فِی الْمَنَامِ
أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَىٰ ۚ قَالَ یَا أَبَتِ افْعَلْ مَا
تُؤْمَرُ ۖ سَتَجِدُنِی إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِینَ» (صافّات/ 102)؛ «پس
چون (ابراهیم) به همراه او به کوشش شد گفت: پسرکم! من در خواب میبینم که
تو را ذبح میکنم، پس بنگر که نظرت چیست! گفت: ای پدر! کاری که به آن امر
میشوی انجام بده، ان شاء الله من را از صابران خواهی یافت»! روشن
است که حرمت چیزهای طیّبی مانند آب جاری و وجوب کارهای خبیثی مانند خودکشی و
ذبح فرزند، بر خلاف ملاکهای قابل درک برای عقل است و با این وصف، چارهای
جز رجوع به خداوند برای شناخت احکامش بدون قیاس برخی از آنها با برخی
دیگر نیست. 2 . استحسان در شناخت احکام شرع، به طریق اولی جایز نیست؛ چنانکه خداوند فرموده است: «وَعَسَىٰ
أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَنْ تُحِبُّوا
شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْ ۗ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا
تَعْلَمُونَ» (بقره/ 216)؛ «و شاید چیزی را
مکروه دارید در حالی که آن خیری برای شماست و شاید چیزی را محبوب دارید در
حالی که آن شرّی برای شماست و خداوند میداند و شما نمیدانید» و فرموده است: «وَتَحْسَبُونَهُ هَیِّنًا وَهُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِیمٌ» (نور/ 15)؛ «و شما آن را ناچیز میپندارید، در حالی که آن نزد خدا عظیم است»!