2.عقاید: شناخت کتاب خداوند؛ حجّیّت قرآن و فضائل آن
لطفا پرسش شماره 111 عقاید با موضوع «شناخت کتاب خداوند؛ حجّیّت قرآن و فضائل آن» ثبت شده توسط «علی راضی» در تاریخ 23 آبان 1394 و پاسخ دفتر حفظ و نشر آثار علامه منصور هاشمی خراسانی؛ زمینهساز عملی ظهور مهدی علیه السلام را بخوانید.
متن پرسش:
نظر علامه خراسانی در مورد وحی چیست؟ بسیاری از مخالفان توحید، وحی را آسمانی نمیدانند. برخی از مخالفان هم قرآن را وحی نمیدانند، بلکه کلام خود پیامبر میدانند. بدون استناد به خود قرآن کریم چگونه میتوان وحیانی و آسمانی بودن قرآن را اثبات نمود؟ آیا به حضرت مهدی (ع) هم وحی میشود؟پاسخ بخش پاسخگویی به پرسشهای دفتر حفظ و نشر آثار منصور هاشمی خراسانی:
حضرت علامه منصور
هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی، در مبحث «شناخت واپسین پیامبر» از کتاب
شریف «بازگشت به اسلام» (ص177)، پس از تبیین تاریخی بودن و تواتر بینظیر
قرآن، إعجاز آن را دلیل بر صدور آن از جانب خداوند و دارای چهار وجه دانسته
است: یکم اینکه «به رغم تکامل تدریجی آن در
بیست و سه سال و حالات متضادّ محمّد صلّی الله علیه و آله و سلّم در امن و
خوف و مکنت و فقر و قرار و هجرت و جنگ و صلح و پیروزی و شکست که عادتاً
مقتضی اختلاف اقوال آدمی است، اختلافی در آن نیست و آهنگی واحد و ثابت
دارد». دوم اینکه «در نهایت فصاحت و بلاغت است». سوم اینکه «حاوی اخباری صحیح از آینده و علومی مخفی در زمان تکامل است». چهارم اینکه «هیچ تعارضی با عقل و اخلاق فطری ندارد». روشن است که «جمع میان اینها برای انسانی
بیارتباط با خداوند، مقدور نیست» و با این وصف، صدور قرآن از جانب
خداوند، قطعی است؛ خصوصاً با لحاظ تحدّی آن که در طول بیش از چهارده قرن
گذشته به رغم وجود دواعی فراوان پاسخی داده نشده، در حالی که این مدّت برای
پاسخ دادن به آن در صورتی که امکان داشته باشد، کافی است؛ بل قرآن با هیچ
کتابی از کتب شاعران، حکیمان، واعظان و دانشمندان مقایسه نمیشود مگر اینکه
در لفظ و معنا بر آن برتری دارد و با این اوصاف، تحکّم و استبعاد سفیهانی
که به خداوند و امکان ارتباط او با انسان باور ندارند، از اعتبار آن
نمیکاهد؛ چنانکه دربارهی آنان فرموده است: «إِنَّهُ
فَکَّرَ وَقَدَّرَ فَقُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ ثُمَّ قُتِلَ کَیْفَ
قَدَّرَ ثُمَّ نَظَرَ ثُمَّ عَبَسَ وَبَسَرَ ثُمَّ أَدْبَرَ
وَاسْتَکْبَرَ فَقَالَ إِنْ هَٰذَا إِلَّا سِحْرٌ یُؤْثَرُ إِنْ هَٰذَا
إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ سَأُصْلِیهِ سَقَرَ» (مدّثر/ 18-26)؛ «هرآینه
او اندیشید و نقشه کشید؛ پس مرگ بر او! چگونه نقشه کشید؟! سپس مرگ بر او!
چگونه نقشه کشید؟! سپس روی در هم کشید و شتابزده عمل کرد؛ سپس پشت نمود و
تکبّر ورزید؛ پس گفت این جز جادویی که بازگو میشود نیست؛ این جز گفتار بشر
نیست؛ او را به سقر خواهم رساند»! وانگهی روشن است که مهدی پیامبر نیست و با
این وصف، وحی تشریعی به او امکان ندارد، ولی وحی غیر تشریعی به او از نوعی
که به مریم، مادر موسی، ذو القرنین و حواریون شد، ممکن است؛ چنانکه حضرت
علامه در کتاب شریف «بازگشت به اسلام» (ص210) در این باره توضیح داده است.