5.مقدّمات: علم و جهل؛ موانع تحصیل علم (تقلید، تعصّب، تکبّر، خرافهگرایی و ...)
لطفا پرسش شماره 62 مقدمات با موضوع «علم و جهل؛ موانع تحصیل علم (تقلید، تعصّب، تکبّر، خرافهگرایی و ...)» ثبت شده توسط «سبحان» در تاریخ 26 مرداد 1394 و پاسخ دفتر حفظ و نشر آثار علامه منصور هاشمی خراسانی؛ زمینهساز عملی ظهور مهدی علیه السلام را بخوانید.
متن پرسش:
پاسخ بخش پاسخگویی به پرسشهای دفتر حفظ و نشر آثار منصور هاشمی خراسانی:
در آیهی 122 سورهی مبارکهی توبه آمده است: «وَمَا کَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّةً ۚ فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَلِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ»؛ «و مؤمنان کسانی نبودند که همگی (به نزد پیامبر) کوچ کنند، پس چرا از هر فرقهای از آنان طائفهای کوچ نکردند تا دربارهی دین دانش آموزند و تا قوم خود را چون به سویشان باز میگردند بیم دهند باشد که آنان بیمناک شوند». روشن است که این آیهی شریفه، به «تقلید از عالمان» ربطی ندارد، بلکه مربوط به خبر راویان از پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم است؛ چنانکه عموم اهل علم، آن را در ادلّهی حجّیّت خبر ذکر کردهاند؛ هر چند بر خلاف پندار آنان، تنها بر حجّیّت خبر متواتر از آن حضرت یا مطلق خبر از او برای اهل زمانش دلالت دارد؛ با توجّه به اینکه از یک سو همهی کوچ کنندگان به نزد پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم «مجتهد» نبودند، بلکه «راوی» بودند و گفتار و کردار آن حضرت را برای قوم خود پس از بازگشت به سویشان روایت میکردند؛ خصوصاً با توجّه به اینکه تقلید از چند مجتهد برای یک قوم معقول نیست؛ چراکه عادتاً فتوای آنان با یکدیگر متفاوت است و از سوی دیگر «طائفه» در زبان عربی به بیشتر از سه نفر گفته میشود و روایت بیشتر از سه نفر، هرگاه عادل باشند و خبر از موضوع و حکم واحدی بدهند، متواتر محسوب میشود و روایت متواتر حجّت است. این در صورتی است که مراد از «طائفه» را کسانی بدانیم که از هر فرقه به نزد پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم کوچ میکنند، ولی اگر مراد از آن را -مانند برخی مفسّران- کسانی بدانیم که از نزد پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم و نه به نزد او کوچ میکنند، بحثی در دلالت آیه بر حجّیّت خبر متواتر نیست؛ زیرا کسانی که نزد پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم میمانند تا دربارهی دین دانش آموزند، یک «فرقه» به معنای دسته هستند که بسیار بیشتر از «طائفه»اند و واضح است که خبر آنان از پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم متواتر است.
فارغ از آنکه اگر این «طائفه» یا «فرقه» را «مجتهد» فرض کنیم نیز نمیتوانیم بیمناک شدن قومشان با انذار آنان را به معنای پیروی از آنان بدون دلیل بدانیم؛ چراکه پیروی از غیر معصوم بدون دلیل، بر خلاف عقل و بر خلاف آیات فراوانی از قرآن است و با این وصف، باید بیمناک شدن قومشان با انذار آنان را به معنای پیروی از آنان با علم تفصیلی به دلایل قطعیشان بدانیم که تقلید از آنان شمرده نمیشود؛ با توجّه به اینکه تقلید، به معنای پیروی از گفته یا کردهی دیگری بدون دلیل است (نگاه کنید به: بازگشت به اسلام، ص40).
حاصل آنکه آیهی 122 سورهی توبه، جواز تقلید از عالمان را اثبات نمیکند، بلکه حجّیّت خبر متواتر یا مطلق خبر از خلیفهی خداوند برای اهل زمان او را اثبات میکند و روشن است که پیروی از دلایل قطعی عالمان مانند آیهی قرآن یا خبر متواتر از خلیفهی خداوند یا مطلق خبر او برای اهل زمانش، تقلید از عالمان شمرده نمیشود و از محلّ نزاع بیرون است؛ چراکه محلّ نزاع، جواز پیروی از فتوای عالمان بدون آگاهی از دلایل آنهاست؛ چنانکه امروز با رجوع به رسائل عملیّه و توضیح المسائل آنها معمول است.
خداوند به همهی مسلمانان توفیق رهایی از تقلید و روی آوردن به تحقیق دربارهی دین را ارزانی دارد.