12.احکام: احکام نماز
لطفا پرسش شماره 254 احکام با موضوع «احکام نماز» ثبت شده توسط «صالح پارسا» در تاریخ 25 آذر 1395 و پاسخ دفتر حفظ و نشر آثار علامه منصور هاشمی خراسانی؛ زمینهساز عملی ظهور مهدی علیه السلام را بخوانید.
متن پرسش:
میگویند نماز و روزهی قضای پدر و مادر بعد از فوتشان بر عهدهی فرزند است. حتّی عدّهای مبلغی به شخصی میدهند تا به جایشان نماز و روزهی قضای والدینشان را ادا کند. آیا در اسلام چنین کاری صحیح است که فرزند باید اعمال قضای والدین را به جا بیاورد؟
قول مشهور در میان برخی مذاهب اسلامی، وجوب قضاء نماز و روزهی فوت شده از پدر بر پسر بزرگتر است و این قولی است که بر خلاف اصل و بر خلاف کتاب خداوند است؛ چراکه اصل برائت ذمّهی پسر بزرگتر از چنین واجبی است تا آن گاه که با دلیلی قطعی ثابت شود، در حالی که دلیلی قطعی برای آن موجود نیست و روایات رسیده دربارهی آن ظنّی هستند و صراحتی در وجوب ندارند و کتاب خداوند با صراحت فرموده است: «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِنَفْسِهِ ۖ وَمَنْ أَسَاءَ فَعَلَیْهَا ۖ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّکُمْ تُرْجَعُونَ» (جاثیه/ 15)؛ «هر کس کار خوبی کند برای خودش است و هر کس بد کند بر عهدهی خودش است، سپس به سوی پروردگارتان باز میگردید» و فرموده است: «لَا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا ۚ لَهَا مَا کَسَبَتْ وَعَلَیْهَا مَا اکْتَسَبَتْ ۗ» (بقره/ 286)؛ «خداوند کسی را جز به اندازهی وسعش تکلیف نمیکند، برای او چیزی است که کسب کرده و بر عهدهی او چیزی است که کسب کرده» و فرموده است: «وَلَا تَکْسِبُ کُلُّ نَفْسٍ إِلَّا عَلَیْهَا ۚ وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ ۚ» (أنعام/ 164)؛ «و هیچ کس چیزی کسب نمیکند مگر بر عهدهی خودش و هیچ کس بار دیگری را بر دوش نمیگیرد»؛ بلکه با صراحت بیشتری فرموده است: «وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ ۚ وَإِنْ تَدْعُ مُثْقَلَةٌ إِلَىٰ حِمْلِهَا لَا یُحْمَلْ مِنْهُ شَیْءٌ وَلَوْ کَانَ ذَا قُرْبَىٰ ۗ» (فاطر/ 18)؛ «و هیچ کس بار دیگری را بر دوش نمیگیرد و اگر گرانباری دیگری را به برداشتن آن فرا خواند چیزی از آن را بر نمیدارد اگرچه از نزدیکان باشد» و فرموده است: «تِلْکَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ ۖ لَهَا مَا کَسَبَتْ وَلَکُمْ مَا کَسَبْتُمْ ۖ وَلَا تُسْأَلُونَ عَمَّا کَانُوا یَعْمَلُونَ» (بقره/ 134)؛ «اینان گروهی بودند که درگذشتند، برای آنان چیزی است که کسب کردند و برای شما چیزی است که کسب کردید و شما از کاری که آنان میکردند بازخواست نمیشوید» و این به منزلهی نصّ است و با این وصف، قضاء نماز و روزهی فوت شده از پدر بر عهدهی خود اوست و پسر بزرگترش بار آن را بر دوش نمیگیرد و از آن بازخواست نمیشود و از همین رو، خداوند به مردم هشدار داده و فرموده است: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمْ وَاخْشَوْا یَوْمًا لَا یَجْزِی وَالِدٌ عَنْ وَلَدِهِ وَلَا مَوْلُودٌ هُوَ جَازٍ عَنْ وَالِدِهِ شَیْئًا ۚ» (لقمان/ 33)؛ «ای مردم! از پروردگارتان پروا کنید و از روزی بترسید که هیچ پدری به جای پسرش کفایت نمیکند و هیچ پسری به جای پدرش کفایت کننده نیست» و فرموده است: «یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ وَأُمِّهِ وَأَبِیهِ وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِیهِ لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنِیهِ» (عبس/ 34-37)؛ «روزی که انسان از برادرش میگریزد و از مادرش و پدرش و از همسرش و فرزندانش، برای هر یک از آنان در آن روز کاری است که او را مشغول میسازد»!
با این حال، برای فرزندان میّت خصوصاً پسر بزرگترش مستحبّ مؤکّد است که از باب احسان به والدین، نماز، روزه و سایر عبادات واجب فوت شده از او در زمان بیماری یا فراموشی یا سفر یا حتّی نافرمانیاش را به جای آورند و این مراد از روایات رسیده در این باب است؛ چراکه این روایات به دلیل منافاتشان با کتاب خداوند، قابل حمل بر وجوب نیستند، ولی قابل حمل بر استحباب مؤکّد هستند؛ با توجّه به اینکه اهداء عبادات به اموات با اختیار خود اشکالی ندارد و رسیدن آن به آنان از قدرت و رحمت خداوند بعید نیست و در کتاب خداوند آمده است: «وَأَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ» (نجم/ 39)؛ «و اینکه برای انسان جز چیزی که سعی کرده است نیست» و فرزندان انسان از چیزی هستند که سعی کرده است؛ چراکه آنان را تولید و تربیت کرده است و با این وصف، عباداتشان از جانب او پس از مرگش میتواند به او برسد؛ چنانکه یکی از یارانمان ما را خبر داد، گفت:
«قُلْتُ لِلْمَنْصُورِ: إِنَّ أَبی ماتَ وَ عَلَیْهِ صَلاةٌ کَثِیرَةٌ وَ أَنا ٱبْنُهُ ٱلْأَکْبَرُ فَماذا تَأْمُرُنی أَنْ أَعْمَلَ؟ قالَ: إِقْضِ عَنْهُ وَ لا تَقْضِی عَنْهُ تَقُولُ إِنَّ ذٰلِکَ واجِبٌ عَلَیْکَ وَلٰکِنْ تَقْضِی عَنْهُ بِرّاً وَ إِحْساناً فَإِنَّ ذٰلِکَ یَنْفَعُهُ إِنْ شاءَ ٱللّهُ! قُلْتُ: کَیْفَ یَنْفَعُهُ وَ قَدْ قالَ ٱللّهُ تَعالیٰ: <وَأَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ>؟! قالَ: وَ هَلْ أَنْتَ إِلّا مِنْ سَعْیِ أَبِیکَ؟!»؛ «به منصور گفتم: پدرم از دنیا رفت در حالی که بر او نماز بسیاری بود و من پسر بزرگتر او هستم، پس من را به چه کاری امر میکنی که انجام دهم؟ فرمود: از جانب او قضا کن و قضا نمیکنی که بگویی آن بر تو واجب است، بل از جانب او قضا میکنی از باب نیکی و إحسان؛ چراکه آن به او سود میرساند ان شاء الله! گفتم: چگونه به او سود میرساند در حالی که خداوند بلندمرتبه فرموده است: <و اینکه برای انسان جز چیزی که سعی کرده است نیست> (نجم/ 39)؟! فرمود: و آیا تو جز از سعی پدرت هستی؟!».
بنابراین، قضاء نماز و روزهی فوت شده از میّت، توسّط هر یک از فرزندان او انجام شود، کافی است و امید میرود که او را از عقاب اخروی آزاد کند؛ چراکه همهی آنان از سعی پدرشان هستند، ولی توسّط کسی جز آنان کافی نیست، اگرچه از جانب آنان وکیل یا اجیر شده باشد؛ چراکه در اسلام از یک سو نماز و روزه قائم به شخص است و قابل توکیل و اجاره به دیگری نیست و تنها فرزندان شخص میتوانند جزئی از او محسوب شوند و از سوی دیگر اخلاص نیّت در نماز و روزه شرط است و انجام آن دو در ازای مال صحیح و قابل قبول نیست؛ چنانکه یکی از یارانمان ما را خبر داد، گفت:
«سَمِعْتُ ٱلْمَنْصُورَ یَقُولُ لِإمامِ مَسْجِدٍ: لا تَأْخُذْ عَلیٰ عِبادَةِ رَبِّکَ أَجْراً فَتُبْطِلُ عَمَلَکَ وَ تَکُونُ مِنَ ٱلْخاسِرینَ»؛ «شنیدم منصور به امام مسجدی میفرماید: در ازای عبادت پروردگارت مزدی نگیر که عملت را باطل میکنی و از زیانکاران میشوی»!
همچنانکه یکی دیگر از یارانمان ما را خبر داد، گفت:
«سَمِعْتُ ٱلْمَنْصُورَ یَقُولُ: مِنْ سَفاهَةِ ٱلرَّجُلِ أَنْ یُعْطِیَ مالَهُ لِیُقْضیٰ عَنْ والِدِهِ صَلاةٌ أَوْ صَوْمٌ فَیُتْلِفُ ٱلْمالَ وَ لا یَجْزِی عَنْ والِدِهِ شَیْئاً! قُلْتُ: فَما ذا یَنْبَغِی لَهُ أَنْ یَفْعَلَ؟ قالَ: یَقْضِی عَنْهُ إِنِ ٱسْتَطاعَ وَ یَسْتَغْفِرُ لَهُ إِنْ لَمْ یَسْتَطِعْ»؛ «شنیدم منصور میفرماید: از سفاهت مرد این است که مالش را میدهد تا از جانب پدرش نماز یا روزهای به جای آورده شود، پس مالش را تلف میکند و چیزی را از جانب پدرش کفایت نمیکند! گفتم: پس برای او شایسته است که چه کند؟ فرمود: اگر میتواند از جانب او به جای آورد و اگر نمیتواند برای او استغفار کند»!
آری، ممکن است به جای نیاوردن نماز، روزه و سایر عبادات واجب فوت شده از والدین توسّط فرزندان، هرگاه استطاعت به جای آوردن آنها بدون مشقّت ولو با تقسیمشان در میان یکدیگر را داشته باشند، کوتاهی در حقّ آن دو محسوب شود و از این جهت، گناه باشد؛ چراکه خداوند احسان به والدین و سپاسگزاری از آن دو را واجب کرده و فرموده است: «وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئًا ۖ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا» (نساء/ 36)؛ «و خداوند را بپرستید و چیزی را شریک او نسازید و به والدین احسان کنید» و فرموده است: «وَوَصَّیْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَیْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَىٰ وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِی عَامَیْنِ أَنِ اشْکُرْ لِی وَلِوَالِدَیْکَ إِلَیَّ الْمَصِیرُ» (لقمان/ 14)؛ «و انسان را به والدینش سفارش کردیم، مادرش او را با ناتوانی بر روی ناتوانی حمل کرد و از شیر گرفتنش در دو سال است که شکر من و والدینت را به جای آور، بازگشت به سوی من است» و با این وصف، بایسته است که فرزندان بر والدین درگذشتهی خود رحم کنند و هرگاه برایشان عسر و حرجی ندارد، نماز، روزه و سایر عبادات واجب فوت شده از آن دو را -با اینکه بر عهدهیشان نیست- از جانب آن دو به جای آورند، تا احسانی در حقّ آن دو و تشکّری بابت رنجهاشان باشد؛ چنانکه یکی از یارانمان ما را خبر داد، گفت:
«سَأَلْتُهُ عَنِ ٱلرَّجُلِ یَمُوتُ والِداهُ وَ عَلَیْهِما صَلاةٌ أَوْ صَوْمٌ فَلا یَقْضِی عَنْهُما، قالَ: ما یَمْنَعُهُ أَن یَقْضِیَ عَنْهُما؟! أَلا یَخافُ أَن یَکُونَ عاقّاً؟! قُلْتُ: إِنَّهُ یَحْسَبُ أَنَّ ذٰلِکَ لا یَنْفَعُهُما! قالَ: لا یَحْسَبَنَّ یَدَ ٱللّهِ مَغْلُولَةً، بَلْ یَنْفَعُهُما إِنْ شاءَ ٱللّهُ وَ إِن لَمْ یَکُنْ یَنْفَعُهُما فَسَوْفَ یَنْفَعُ نَفْسَهُ»؛ «از آن جناب دربارهی مردی پرسیدم که پدر و مادرش میمیرند در حالی که بر عهدهی آن دو نمازی یا روزهای است، پس از جانب آن دو قضا نمیکند، فرمود: چه چیزی او را باز میدارد از اینکه از جانب آن دو قضا کند؟! آیا نمیترسد که عاقّ (یعنی منفور پدر و مادرش) باشد؟! گفتم: میپندارد که این کار به آن دو سود نمیرساند! فرمود: زنهار دست خداوند را بسته نپندارد، بلکه اگر خداوند بخواهد به آن دو سود میرساند و اگر به آن دو سود نرساند، پس به خود او سود خواهد رساند»!
حاصل آنکه قضاء نماز و روزهی فوت شده از میّت، برای فرزندان او مستحبّ مؤکّد است و این «حکم اوّلی» محسوب میشود، مگر اینکه ترک آن استخفاف به حق یا وصیّت او محسوب شود که در این صورت واجب است و این «حکم ثانوی» محسوب میشود؛ چراکه استخفاف به حق یا وصیّت والدین جایز نیست، اگرچه با ترک کاری غیر واجب باشد، ولی وکیل یا اجیر کردن دیگری برای این کار صحیح نیست و تبعاً پول عاید از آن برای وکیل و اجیر حرام است.